امان از تجاهل و تغافل!
- سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۵ ب.ظ
- ۱ نظر
اطلاعیهی دفتر آقای محمدرضا عارف در خصوص موضع وی در سخنرانی دانشگاه شهید بهشتی، دربارهی سران فتنه، مرا به یاد فرازی از سخنان زیبای امیرالمؤمنین علی(ع) در نامهاش به مالک اشتر نخعی انداخت. دفتر محمدرضا عارف ضمن انتشار توضیحی دربارهی سخنان وی نوشت: «به اعتقاد دکتر عارف بهترین موضع در مورد معرفی سران فتنه را مقام معظم رهبری در دیدار با مردم عزیز قم در دیماه 89 اتخاذ نمودهاند که سران فتنه را آمریکا و انگلیس دانستند. بنابراین هرگونه اتهامزنی به هر فرد بهخصوص عزیزان در حصر و سایر عزیزانی که عمری در خدمت نظام و مردم و کشور بودهاند بدون حکم دادگاهی صالحه که در آن تمام جوانب مختلف وقایع انتخابات 88 و کلیه عوامل و افراد دخیل در این رخداد چه پیش از برگزاری انتخابات و چه بعد از برگزاری انتخابات که با سخنرانیها و رفتارهای مغایر اخلاق و عقلانیت موجبات چنین فتنه و مشکلاتی برای کشور را ایجاد کردند، کاملاً بر خلاف اصول اسلامی، اخلاقی، قانونی و مواضع خردمندانه مقام معظم رهبری است.»
این اظهارات آلوده بهتحریف و منحرفانه، در حالی بیان میشود که رهبر معظم انقلاب بارها بهخیانت و جرم بزرگ فتنهگران اشاره داشته و خطاب به علی مطهری نیز فرموده بودند: «اگر افرادی که در حصر هستند محاکمه شوند، شما راضی نخواهید شد و اگر زمان حضرت امام این جرم را مرتکب میشدند برخورد به مراتب شدیدتری با آنها میشد.»
امام خوبیها، امیر کلام، علی(ع) خطاب به جناب مالک اشتر نخعی مینویسند: فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا؛ در آنچه گفتم، با دقت بنگر! چرا که این دین اسیر دست اشرار و وسیلهی هوسرانی و دنیاطلبی گروهی بوده است. (نهجالبلاغه، نامه 52). میدانیم هنوز کمتر از نیمقرن از رحلت رسول خدا(ص) نگذشته بود که علی(ع) از خیانت هوسرانان و دنیاطلبان در ایجاد انحراف در مبانی دینی اینگونه فریادش بلند است و از استاندارش میخواهد که در نشر حقایق دینی توجه ویژهای کند.
وقتی اطلاعیهی دفتر محمدرضا عارف را خواندم، از وقاحت بعضی از افراد در تحریف حقایق و نشانی عوضی دادن به مردم، احساس انزجار کردم. هنوز ماجرای فتنهی 88 به یک دهه نرسیده که سینهچاکان اصلاحطلبی با وجود دهها دلیل روشن از بیانات رهبر معظم انقلاب در محکوم کردن سران فتنه بهویژه فتنهگران در حصر، اینگونه دست بهتحریف تاریخ زده و دروغهایی را حتی به رهبری انقلاب منتصب میکنند. این وارثان فرزندان مهندس بازرگان، مجلس ششم و فتنهانگیزان 88 با اقتدا به سلف ناخلفشان که بنا داشتند هم امام را بهموزهی تاریخ ببرند و هم یاد و نام آن عزیز را در میان مردم کمرنگ کنند، تلاش دارند با تحریف سخنان رهبری معظم انقلاب دوباره فتنهای بزرگتر از فتنهی 88 را برپا کنند. فتنهای که نوک پیکانش ولایت فقیه را نشان گرفته و در آرزوی ترویج اندیشهی سکولاریسم در سرزمین ولایتمدار و حسینی محور ماست.
فراموش نکنیم که یکی از سربازان فراری این اردوگاه، مشاور سابق کروبی، داریوش سجادی بهتازگی در وبگاهش دربارهی تأثیر فتنهی 88 در تحریمها و گرفتاری مردم ایران نوشت است: «باور به اینکه تحریم ناشی از تقصیر دولت سابق بود، اگر به انگیزهی عوامفریبی نباشد، قطعاً ناشی از خودفریبی است. آنها که معتقد بودند تحریمها ناشی از مواضع تند احمدینژاد است، به این باور بودند که ادبیات فاخر و دیپلماسی لبخند و بلند کردن تابلوی «من آمدهام که ناز بنیاد کنم!» نافی تحریمهاست! باوری که اینک ایشان را موظف کرده تا پاسخگوی این پرسش باشند؛ چرا در دور جدید مذاکرات علیرغم سیاست تعاملی و اتخاذ گویش ادیبالممالکی تحریمها کماکان و محکم پابرجاست!؟ باورمندان به رویکرد «لبخند درمانی» در دیپلماسی خارجی ایران، غافلانه یا عامدانه بیالتفات به این واقعیت ماندهاند که مشکل آمریکا و تالیتلو آن برای ایران قبل از گویش متخذه دولتمردان ایرانی، گفتمان ساختارشکنانه ایران انقلابی در سامعه و سامانه و سیطره و ساختار غرب بنیاد و جهانشمولی است که تمامیت آن سیطره طی سه دههی گذشته توسط این گفتمان نوظهور به چالش کشیده شده است. تحریمهای اقتصادی ایران، میوه منحوس «شجرهی فتنه» در زمین حاصلخیز شهر آشوبی 88 بود. فرآیندی که پاسی طلایی برای کوبیدن آبشار تخریبگرانه آمریکا در زمین منافع ملی ایران را فراهم کرد.
برا ی اطلاع اصحاب فتنه و فتنهگران، کسانی که اصلاحطلبی، ولایت و دین را آلوده به هوسرانی کردهاند چند فراز از سخنان مقام معظم رهبری در خصوص سران خائن فتنهی 88 را یادآوری میکنیم.
مقام معظم رهبری بارها فرصت جبران و اصلاح مسیر را به سران فتنه داده و اظهارات صریحی هم دربارهی آن خیانت بزرگ داشتند از جمله:
ـ یک عدهای قانونشکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجایی که میتوانستند، تشویق کردند- حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که میخواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند ـ زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرئت به آنها دادند؛ کاری کردند که دشمنان امامـ آن کسانی که بغض امام را در دل داشتند ـ جرأت پیدا کنند بیایند توی دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛ کاری کردند که دشمن مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود... آن قانونشکنیشان، آن اغتشاشجوییشان- تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه اغتشاشگری- این هم نتایجش. این خطاها اتفاق میافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، کار غلط انجام میگیرد، بعد برای اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میکنند... خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً برخلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفداری از امام میدهند، بعد کاری میکنند که در عرصهی طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد.
ـ گناه بزرگ این بود که رأی مردم را نفی کردند.
ـ آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به توده مردم ندارند.
ـ کسانی که فتنهی سال 88 را شروع کردند، حالا یا خودشان طراحی کرده بودند، یا دیگران طراحی کرده بودند... به کار کشور ضربهی سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبههبندی کردهاند و یک جبههای تشکیل دادهاند.
ـ گناه بزرگ فتنهگران امیدوارکردن دشمن بود.
ـ گناه بزرگ فتنهگران قابل اغماض نیست.
ـ کسانی در سال 88 در راههای غیر قانونی وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند برای مردم اسباب زحمت درست کردند، برای خودشان هم اسباب بدبختی و سرشکستگی در زمین و در ملأ اعلی شدند.
ـ وقتی در یک کشور فتنهگرانی پیدا میشوند که برای جاهطلبی خودشان، برای دست یافتن به قدرت، برای رسیدن به اهدافی که به صورت آرزو در وجود خودشان متراکم و انباشته کردند، حاضر میشوند به مصلحت یک کشور، به حقانیت یک راه پشت کنند و لگد بزنند؛ کاری میکنند که سردمداران غربی و دشمنان درجه یک ملت ایران به هیجان میآیند و سر شوق میآیند و از آنها حمایت میکنند.
ـ فتنهگران به قانون و به کشور لگد زدند... کشور را در لبه پرتگاه قرار دادند.
ـ آن مسئلهی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیرقانونی و بهشکل غیرنجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش میکنید؟... در این قضایا، مسئلهی اصلی گم نشود. در انتخابات سال 88، آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نه خیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟چرا برای کشور هزینه درست کردید؟ اگر خدای متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههای مردم به جان هم میافتادند، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ میبینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهایی که گروههای مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد میافتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به خرج دادند. در قضایای سال 88، این مسئله اصلی است؛ این را چرا فراموش میکنید؟.
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" امان از تجاهل و تغافل! "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/37507
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله): کمترینِ کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن رسوا سازد. این افراد بویی از انسانیت نبردهاند."
یا علی