مردم را نخورید!
- جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۵۵ ب.ظ
- ۱ نظر
امان از نارفیقی: آیتالله احمدی میانجی از قول علامه طباطبایی چنین نقل میکرد:
در آذربایجان خانی بود طماع؛ وقتی چشم طمعش به ملک کشاورز بیچاره و درماندهای میافتاد، به مباشرین خود دستور میداد تا کشاورز را بیاورند و سند ملک را از او بگیرند. اگر مقاومت میکرد، با فلک و ضرب چوبهای تر او را وادار کنند تا از ملکش بهنفع خان بگذرد.
میگفت: تا من زیارت عاشورا میخوانم شما سند ملک را از او بگیرید!
مباشرین وقتی کشاورز را به فلک میبستند و با چوب تر به کف پایش میزدند و او داد و فریاد میکرد، میگفتند: پدر سوخته آرام باش! دهانت را ببند! خان دارد زیارت عاشورا میخواند.
این ماجرا را که شنیدم یاد گفتهای از امام حسین(ع) افتادم. حضرت در بخشی از آن گفتار اینگونه میفرماید: ...وَ فِرْقَةٍ أحَبُّونا وَ سَمِعُوا کَلامَنا وَ لَمْ تُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنا لِیَسْتَأکِلُوا النَّاسَ بِنا فَیَمْلَأُ اللهُ بُطُونَهُمْ ناراً یُسَلِّطُ عَلَیْهِمْ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ...[مردم در خصوص ما سه گروهند]... و گروهی [دوم] ما را دوست دارند، حرف ما میشنوند و از عمل به کارهای ما کوتاهی نمیکنند؛ لیکن هدفشان دریدن [خوردن] مردم به نام ماست. خداوند شکم آنها را از آتش پر و گرسنگی و تشنگی را بر آنها مسلط میکند. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 75، ص 380)
یادمان باشد که مبادا قول و فعل ما بهعنوان دوستان اهل بیت(ع) همانند خان آذری باشد.