مزدوران بومی
- يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۲۲ ب.ظ
- ۲ نظر
شنیدههای من: سال 1358 در کلاس تفسیر قرآن کریم از جناب سروان جوادی ـ استاد تفسیر ـ شنیدم که میگفت: برای دورهی تکمیل تخصصی در رستهی آتشنشانی از نیروی هوایی راهی کشور انگلستان شدم. ایام دوره، روزی برحسب اتفاق در ساعت استراحت بهدنبال یکی از همدورهایهایم میگشتم که درِ یکی از اتاقهای دانشکده را گشودم، در ناباوری دیدم دانشجوی سیاهپوست آفریقایی بهتنهایی نشسته و استاد برجستهی دانشگاه انگلیسی به او درس میدهد.
با نگاه غیضآلود استاد سریع در را بستم و رفتم دنبال کارم. از اینکه یک استاد بلند مرتبه، کسی که بهسختی برای پاسخ به سؤال، وقت به دانشجویان میداد، چگونه یک سیاهپوست را بهتنهایی آموزش میدهد، تمام هوش و حواسم را بهخود جلب کرد. شب ماجرا را با یکی از ایرانیها در میان گذاشتم و به پیشنهاد وی قرار شد از هماتاقی انگلیسیمان در این خصوص سؤال کنیم. رفیق انگلیسی وقت سؤال ما را شنید، گفت: ـ فضولی تو اینکارها نکنید و سرتان به درس و مشق خودتان باشد. اینها جزو مسایل سیاسی کشور من هست و کسی مجاز به افشای آنها نیست.