فرار به جلو با طعم گِله(2)
- چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ
- ۰ نظر
آقای احمدی نژاد؛ دوست عزیز و قدیمی!
آیا بهتر نبود با اطلاعی که به صحت و سلامت زندگی من که از نزدیک با آن آشنا هستید داشتید، گواهی میدادید؟ و شهادت می دادید که من به بیت المال خیانت نکردهام و زندگیام به ریالی مال حرام آلوده نیست؟ آیا نباید میگفتید که رحیمی پس از عمری خدمت چون حقوق و مزایای بازنشستگیاش برقرار نشده، برای گذران زندگی به سختی افتاده است؟
آقای احمدی نژاد، براستی نمیدانید یا فراموش کردهاید که ماجرای این پرونده چیست؟
شاید فراموش کردهاید که رحیمی محکوم امروز، چوب لجبازیها و آبروبریهای گاه و بیگاه شما را میخورد.
یادتان می آید در ماجرای یکشنبه سیاه چقدر اصرار کردم که نکنید و آبرو نبرید و بگذارید از مجاری قانونی، ماجرا پیگیری شود.
من با توکل بر خداوند و به گواه وضعیت دیروز و امروز زندگیام که تغییری نکرده و شاهد سلامت زندگی من است تا لحظة آخر و تا جایی که قانون اجازه میدهد در پی اعاده حیثیت و اثبات بیگناهی خود و خانوادهام هستم. اما شما نیز گویا مانند برخی رسانههای معاند خارجی وناآگاه به این نتیجه رسیدهاید که هرچه هست همین فضای غبار آلود رسانهها و دعواهای سیاسی است؟
گیریم که امروز در منظر مردم محکوم و در آینده نیز با استناد به همین اخبار و اطلاعات آمیخته حق و باطل و منازعات دور از حق و عدالت اصلاح طلب و اصول گرا، تاریخ را نیز اینگونه نوشتند، اما دیر نخواهد بود که روزنامه اعمال ما نزد خدای متعال گشوده میشود و حق و باطل نمایان میگردد. از آنکه جاهل است و یا مغرض است، توقع و یا اعتراضی ندارم. بر رسانة ملی که با تغییرات جدید متاسفانه در پی جلب و جذب مخاطب به هر قیمتی، برآمده و به بهانه تبیین راهکار مبارزه با مفاسد اقتصادی، میدانهایی فراخ برای عقده گشایی علیه ارگانها و نهادهای انقلابی و تریبونی برای تطهیر فتنه گران فراهم می آورد، هرجی نیست. اما از دوستی که از 5 سال پیش در جریان رنجهایی که بر خود و خانوادهام رفته است، و از نزدیک اشک دختران، رنجوری همسر، سکتة منجر به مرگ مادر، سکتة خواهری که افتخار دارد شهیدی را نثار انقلاب اسلامی کرده است و اشک چشم برادری که هنوز از ترکش خصم التیام نیافته است را دیده، و من بخاطر تداوم دوستی با او از خودگذشتگیها کرده ام و تا امروز که بیانیه دو پهلویش را در دفاع از خودش دیدم، کلامی در تضعیفش بر زبان نیاوردهام، این انتظار نمیرفت که از مضمون بیانیه دو صفحهای اش، جز برائت از رحیمی، استنباط نشود.
آقای احمدی نژاد عزیز!
برای آگاهی ملت شریف ایران و یادآوری مجدد بار دیگر میگویم که: همواره در آستانه برگزاری انتخابات مجلس، کمیتههایی برای برنامهریزی و راهبری امر انتخابات توسط جریانات سیاسی تشکیل میگردد. در این راستا برای انتخابات مجلس هشتم نیز کمیتهای متشکل از برخی چهرههای اصولگرا برگزار و بنا شد از کاندیداهای اصولگرا در سطح کشور از طریق کمکهای غیردولتی پشتیبانی مالی شود. در میان افراد کمک کننده فردی به نام جابر ابدالی که از سوی برخی نمایندگان مجلس و مقامات قضایی و اجرایی به اینجانب معرفی شده بود، برای کمک اعلام آمادگی نمود. بنده نیز به واسطة حساسیت و اطمینان خاطر از سالم بودن کمکهای نامبرده همچون سایر موارد در خصوص ایشان از طریق حراست دیوان محاسبات از مجاری ذیصلاح، در خصوص وی استعلام کردم که پس از اطمینان و پاسخ مثبت که اسناد آن ضمیمة پرونده است، برای دریافت کمک از وی اعلام آمادگی نمودیم و از وی خواستیم که به کاندیداهایی که ما معرفی میکنیم از محل حساب شخصی و با چک بانکی خودش کمک نماید. در نهایت نامبرده مجموعاً یک میلیارد و دویست میلیون تومان را به این امر اختصاص داد و البته کلیة اسناد و کپی چکهای صادره که به قریب 170نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده است در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید. بنابراین کل این مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان بوده و عینا به حساب نامزدها پرداخت گردیده است.
آیا شما اطلاع نداشتید که کل ماجرا همین است که متاسفانه در اثر اطلاع رسانی نادرست و مغرضانه و نگاه سیاسی خصمانه به موضوع یک کلاغ چهل کلاغ کردند که فلانی برده است و خورده است. وقتی کمک کننده این یک میلیارد و دویست میلیون تومان و نیز دریافت کنندگان، مشخص و معلوم هستند، لذا باید پرسید ارتباط این موضوع با بنده چیست؟ و آیا به اندازه همه جرائمی که برای اینجانب تعیین شده است، میتوان عمل مجرمانه از ماوقع آنچه گفته شد، استخراج نمود؟ آیا آسیبی که ظرف 5 سال گذشته در افکار عمومی و بطور گسترده در تیراژ میلیونها بار در رسانههای داخل و خارج به خود و خانوادهام وارد شده است، کمتر از مجازاتی است که در این حکم برایم تعیین شده است؟
درپایان توفیق و عاقبت بخیری همگان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام
محمد رضا رحیمی
این متن اولین بار در خبرگزاری ایلنا منتشر شده است.