دیدنیهای اربعین
- جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۸ ب.ظ
- ۱ نظر
تمام بساطش چند پیت بیست لیتری آب، یک
اجاق گاز، یک دیگ، یک طشت،یک آفتابه و یک صندلی بود که همه را با یک گاری دستی آورده
و کنار جاده چیده بود. تمام خانوادهاش هم با او آمده بودند. همسرش پای اجاق گاز آب
گرم میکرد و دخترش با التماس از زائران کربلا میخواست تا لحظهای روی صندلی
بنشینند تا پدرش پای آنها را بشوید و روغن بزند.
زائر که روی صندلی مینشست، پسر کفشهایش را در میآورد خوب واکس میزد و اگر نیاز به تعمیر داشت، سعی میکرد آنها را تا تمیز شدن پای صاحبش، تعمیر و آماده کند. پدر بهآرامی پاها را در میان آب ولرم طشت میگذاشت و با عشق و شوقی خاص آنها را میشست.