کدخدا و ناموس!
- پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ب.ظ
- ۱ نظر
این روزها بعضی از خبرگزاریها و پایگاههای تبلیغاتی به موضوع «بستن با کدخدا» اشاره کرده و مذاکرهی با آمریکا را راهحل نهایی ماجرای هستهای ایران دانستهاند. البته این موضوع بر میگردد به سخنرانی تبلیغاتی آقای حسن روحانی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران که در جمع دانشجویان تصریح کرد که برای رفع تحریمها «باید با کدخدا بست!» ایشان بعد از کسب 07/50 درصد آرای شرکتکننده در انتخابات و تکیه بر صندلی ریاست دولت اسلامی ایران، گام در مسیری نهاد که این معضل را هرچه سریعتر به پایان ببرد.
اینکه بستن با کدخدا خوب است یا نه، مرا به یاد خاطرهای انداخت که بیانش خالی از فایده نخواهد بود. در گذشتهای نه چندان دور، در همین سرزمین، در بعضی از مناطق ـ بهویژه روستاهای غربی و مرکزی ـ بر اساس قانون نانوشتهای خانها و کدخداها چنان خودشان را به مردم تحمیل کرده و برگردهی آنان سوار شده بودند که تازه دامادها مجبور بودند که عروس بیچارهی خود را شب اول در رختخواب کدخدا و خان بخوابانند و فردای آن روز عروس هتک حیثیت شده را به خانهشان ببرند. وجه دردآور این ماجرا در جایی بود که گاهی داماد و خانوادهاش برای اینکه مورد توجه کدخدا و خان قرار بگیرند، بیبکارت شدن عروس توسط جرثومههای فساد و زورگویان ـ کدخدا و خان ـ را برای خود افتخار میدانستند و تعدادی از مردم هم برای زندگی چند روزهی دنیا حاضر به ایستادگی در مقابل کدخدا و خان نبودند و خفت و خواری را برای خود میخریدند. این داستان غمانگیز را هنوز بعضی از بزرگترها در روستاهای ایران بهخاطر دارند.
دو سه نسل پیش، آنهایی که در این سرزمین با مستشاران آمریکایی و انگلیسی کار کردهاند، بهخوبی بهیاد میآورند که حتی یک گروهبان بیارزش و کثیف آمریکایی چگونه به نوامیس فرماندهان و صاحبمنصبان ارتش ایران تجاوز میکرد و آنها برای اینکه پست، درجه و جایگاهشان را از دست ندهند، دم بر نیاورده و اعتراضی نمیکردند. این فضاحت چنان عادی شده بود که گاهی همسر بعضی از همین صاحبمنصبان، بیشرمانه در جلو چشم دیگران بر سر همسر خود فریاد میزد و درجه و پست وی را از قبل خودفروشی خود به عوامل کدخدا و خان اعلام میکرد.
یادمان باشد:
اولاً کدخداها و خانها دوباره رؤیای برگشتن به این آب و خاک ـ که با خون هزاران شهید از چنگال آنها رها شده ـ را در سر میپرورانند و برای رسیدن بهآن با تمام توان در تلاشند.
باید هوشیار باشیم؛ اینبار اگر برگردند، اضافه بر ناموس، دین و حریت مردم را هم بهغارت خواهند برد.
دوماً! بعضی از دنیاپرستان که شعاع دیدشان حداکثر تا نوکبینی است و غیرت و انسانیت برایشان در زندگی مفهومی ندارد، در همین آبوخاک در رؤیای دستیافتن به پست و منصبهای حکومتی حاضر به پذیرش هرگونه خواری و ذلت هستند و در آرزوی بازگشت خان و کدخدا نشستهاند. این آرزو بعضیها را در ذوقزدگی و موضعگیری عجولانهی بعضی از روزنامههای چپنما و اصلاحطلب در ماجرای «تماس تلفنی اوباما با آقای روحانی» و «ملاقات اقای روحانی با کامرون، نخستوزیر متهتک انگلیس» بهوضوح میشد مشاهده کرد.
سوماً از روزی که طرح «بستن با کدخدا» توسط رئیس محترم جمهوری مطرح شده است، طرف آمریکایی بدخلقیهایش افزایش یافته و با ادبیات تهدیدآمیز و لحن گستاخانهای مکرر بر طبل تشدید تحریمها میکوبد و از هیچ کارشکنی در مذاکرات هستهای ایران با شش قدرت زورگو و باجخواه جهانی ابا ندارد.
راه چاره؛ آنگونه که مقام معظم رهبری و علمای اعلام گفتهاند: تنها راه نجات از این بلای خانمانسوز، اتکا به نیروی درونزای ملی و رویکرد اقتصاد مقاومتی است.
پس، دولتی و غیردولتی، همه باهم دست در دست یکدیگر بگذاریم و با عزت و صلابت در مقابل کدخداها و خانهای زورگو مقاومت کنیم که حاصل مقاومت، میوهی شیرین حریت و آزادی است. این درس را بیشک محبان اهل بیت(ع) از نهضت عاشورای حسینی بهخوبی گرفتهاند و میدانند که چگونه باید پوزهی دشمن باجخواه زیادهطلب را به خاک و خون مالید.
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" کدخدا و ناموس! "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/36207
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"امام صادق (علیهالسّلام): کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است."
یا علی