جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۶۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

ازدواج با مادر و خواهر حلاله!

ورودیه: این روزها چشممان به فتواهای عجیب و غریب مفتی‌های وهابی ـ سلفی وقتی افتاد، با خودمان گفتیم که هر فتوایی باید مستند به آیه‌ای از قرآن و یا حدیثی از سنت صادر شده باشد، پس این فتواها هم باید مبنا و مسندی داشته باشند. دنبال سند فتواهایی که مفتی‌ها در پاسخ مجاهدین سلفی ـ بخوانید تروریست‌های در حال جنگ در سوریه ـ‌ مثل بلا مانع بودن ازدواج با مادر،‌خواهر و حتی مجاز بودن زنان دارای همسر برای تأمین نیاز جنسی جمعی از تروریست‌ها  بودم که آن را در کتاب شخصیت و قیام امام حسین(ع) یافتم. شما هم بخوانید و بدانید خوب است.

سند صدور فتواها: پرده‌ی اول: بعد از واقعه‌ی کربلا، مردم مدینه عبدالله بن حنظله را با عده‌ای به نمایندگی از سوی اهل مدینه به شام فرستادند تا اوضاع حکومت اموی را از نزدیک ببینند و نتیجه را به آنها گزارش کنند. عبدالله و افراد همراهش رفتند و وقتی برگشتند، خطاب به مردم گفتند: «ای اهل مدینه، از خدای یگانه که شریکی ندارد، بترسید! به خدا سوگند ما بر یزید خروج نکردیم، مگر آنکه ترسیدیم به سبب اعمال او از آسمان بر ما سنگ ببارد. یزید چنان مردی است که با مادر و دختر و خواهر هم‌بستر می‌شود و باده نوشی می کند و نماز گزاردن را رها کرده است. (منبع: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 49؛ ابن جوزی، المتنظم، ج 6، ص 19)

زیارت عاشورا و دشمن شناسی

دشمن شناسی و دشمن ستیزی در زیارت عاشورا: زیارت عاشورا، به‌عنوان راهبرد شیعه در برخورد با دوستان و دشمنان اهل بیت(ع)، ویژگی خاص به خود را دارد. در اینجا فقط به چند شاخصه از دشمن‌شناسی و نحوه برخورد با دشمن از منظر زیارت عاشورا اشاره می‌کنیم:

تقیه و رعایت آثار جانبی: در معرفی دشمن باید آثار برخورد با آن را در میان اقشار مختلف جامعه سنجید. اگر معرفی به‌نام وی دشمنی‌ها را افزایش و نیروهای خودی را در فشار بیشتری قرار دهد، لازم است از عنصر «تقیه» در این موارد بهره گرفت. در زیارت عاشورا با وجود اینکه لعن و نفرین برای بعضی از دشمنان نهضت عاشورا، با نام و نشان و یا معرفی خانواده مشخص شده، بعضی هم بدون ذکر نام و عنوان، در لفافه و اشاره معنادار مورد لعن قرار گرفته‌اند که خواننده یا شنونده به‌راحتی می‌تواند آنها را شناسایی کند. (اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا ثم العن الثانی و الثالث و الرابع...) پس لعنت با ذکر نام و جایگاه به افرادی که منسوب به پیامبر(ص) و یا نامشان در میان صحابه نوشته شده است، امروز در جامعه مسلمانان به‌صلاح نبوده و با راهبرد زیارت عاشورا همخوانی ندارد. به فتوای بعضی از مراجع معظم تقلید حرام نیز شمرده شده است.

معرفی دانه درشت‌ها: در معرفی افراد دانه درشت یا مؤثر در دشمنی با اسلام و نهضت کربلا، باید نشانی و اشاره‌ها مستقیم و بی‌پرده باشد تا خودی و غیرخودی در تفسیر و تعبیر آنها دچار انحراف نشود. (اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزید بن معاویه) دشمنانی که در اعلام مواضع علیه اهداف انقلاب اسلامی بی‌پرده دشمنی‌شان را اعلام کرده‌اند و جز نابودی نهضت به چیزی راضی نبودند. (مواضع افراد یاد شده در اشعار یزید هنگام مشاهده سر بریده امام حسین(ع)، مواضع معاویه و ابوسفیان در تلاش برای شنیده نشدن نام پیامبر(ص) از مأذنه‌ها، بیان شده است.

نکته(1): به‌نظر می‌رسد امروزه طرح حذف شعار «مرگ بر آمریکا» با استفاده از خاطرات مرده و موارد شبهه‌ناک ـ از سوی هر کس و یا گروهی که باشد ـ‌ مغایر با اهداف انقلاب اسلامی است؛ زیرا آمریکایی‌ها هر روز از روزهای قبل بر دشمنی خود با پیشرفت اهداف انقلاب اصرار ورزیده و از اظهار دشمنی آشکار با انقلاب و موفقیت‌های آن ابایی ندارند.

معرفی منحرفان و گمراهان: در مبارزه با حرکت‌های اصلاحی و نهضت‌های اصیل همیشه گروهی منحرف و فریب‌خورده وجود دارند که از مسیر انقلاب جدا شده و آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و با تمام توان در زمین دشمن و علیه نیروهای خودی بازی می‌کنند. این گروه نیز باید به نام و مشخص معرفی شوند. آن هم نه یک بار بلکه مداوم و مستمر. (و لعن الله بن مرجانه و لعن الله عمر بن سعد و لعن الله شمرا... و لعن عبیدالله ابن زیاد و ابن مرجانه و عمر ابن سعد و شمرا)

باید از عمر سعد که روزی همبازی و همراه امام حسین(ع) بود و از شمر که شانه به شانه حسین(ع) ـ قریب به 27 ماه ـ در جنگ صفین جنگیده و امتیاز جانبازی را در سپاه امیرالمؤمنین علی(ع) کسب کرده، به دلیل گرایش به زرق و برق دنیا و لجاجت و عقده‌گشایی در برخورد با اهل بیت(ع) با ذکر نام و عنوان یاد کرد.

معرفی خانواده‌ها در دشمنی با نهضت: در جبهه مخالفین انقلاب و نهضت‌های حقیقت‌خواه، گاهی بعضی‌ها با خانواده و تیره و تبار به‌عرصه مبارزه با انقلاب و اهداف آن وارد می‌شوند. راهبرد زیارت عاشورا این است که نام این خاندان‌ها نیز باید صریح افشا شود تا نیروهای خودی از نفوذ و آسیب آنها در امان باشند، حتی اوصاف ننگین آنها مثل ویژه‌خواری، جگرخواری و... را باید نام برد. (و لعن آل زیاد و آل مروان و لعن الله بنی امیه قاطبه... آل ابی سفیان و آل مروان... و ابن اکله الاکباد). 

این‌قبیل خانواده‌ها را در مسیر مبارزه با انقلاب اسلامی ایران و دست‌اندازی آنها به گلوگاه‌های اقتصادی کشور در رسیدن به اهداف شوم می‌توان به عیان مشاهده کرد. خداوند ما را از شر آنها در امان دارد.

نکته(2): (اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک) این فراز از زیارت عاشورا دایره معرفی دشمن را فراتر از افراد حاضر دشمن در صحنه نبرد گرفته و به تعبیر بعضی از کارشناسان مذهبی و مراجع معظم تقلید، گاهی می‌تواند افراد درون جبهه خودی ـ خواننده و معتقد به زیارت عاشورا ـ را هم در بر بگیرد. مثل اینکه: اگر کسی حق امام را از مال خود ـ پرداخت خمس و زکات ـ نپردازد، در ردیف افراد ظالم در حق محمد و آل محمد محسوب شده و خودش به خودش لعنت می‌فرستد.

حماقت سلفی

حماقت مثال زدنی: چند سال پیش در خبرها خواندم که نیروهای امنیتی پاکستان، مدرسه‌ای را با دویست شاگرد پسر در منطقه تحت پوشش طالبان کشف کرده‌اند که بچه‌های بین 8 تا 12 سال را در آنجا آموزش‌های انتحاری می‌دادند. در تحقیقات مشخص شده بود که این بچه‌ها را نیروهای طالبان با پول‌های بادآورده وهابیون عربستان از خانواده‌های فقیر افغانی و پاکستانی بین 100 تا 400 دلار خریداری و به آنجا منتقل کرده‌اند. مسئولان اطلاعات به این نکته نیز تأکید کرده بودند که تعداد زیادی از این قبیل مدارس در پاکستان و افغانستان در نقاط مختلف توسط وهابیون دایر و اداره می‌شود.

در سال‌های گذشته منتظر بودم تا محصول این مدارس را در صحنه‌های سیاسی و بین‌المللی ببینم. شاگردان بی‌چاره‌ای که براساس آموزه‌های جاهلی «سلفی ـ وهابی» آموزش دیده و به‌شوق رسیدن به حورالعین و... حاضر به انجام هرکاری هستند،‌ از کشتن زن‌ها و بچه‌ها در بازار و خیابان گرفته تا ازدواج با مادر و خواهر خود.

چند روز پیش در خبری خواندم یکی از این آموزش دیدگان را در حالی‌که مقدار زیادی مواد منفجره به خود بسته بود و می‌خواست زائران کربلای حسینی را به شهادت برساند، دستگیر کرده‌اند. طرف اصرار داشته که زودتر او را بکشند. وقتی دلیل اصرارش می‌پرسند، می‌گوید: «شیخ ما گفته که وقتی کشته شویم، مستقیم به بهشت می‌رویم و 72تن از حورالعین در انتظار هر یک از ما هستند تا ما را به کام دل برسانند.

جالب اینجا بود که وقتی او را بازدید بدنی می‌کردند، متوجه شدند که یک قوطی آهنی ضخیمی را در وسط پایش گذاشته و آلت تناسلی‌اش را در میان آن محکم جاسازی و پنهان کرده است تا هنگام انفجار کمربند انفجاری، آسیبی به آلتش نرسد و وقتی وارد بهشت شد، بتواند با حورالعین‌ها ازدواج کند. در قرن بیست و یکم و جاهلیت به این مدرنی، فقط از تفکر سلفی و وهابی بر‌می‌آید و بس.   

صیغه خواهری و برادری

صیغه‌ی خواهری و برادری: سیزدهم آبان 1358 وقتی خبر ورود دانشجویان به لانه جاسوسی امریکا در کوچه و محله پیچید، مثل همیشه کوله‌پشتی‌ام را برداشتم و یک پیراهن بلند و دو سه جلد کتاب با مقداری نان و پنیر داخلش گذاشتم و رفتم مقابل سفارت سابق امریکا و لانه جاسوسی فعلی. از خیابان شریعتی تا آنجا را پیاده طی کردم. اوضاع عجیبی بود. گروهی پرچم به‌دست، شعار مرگ بر امریکا می‌دادند و گروهی هم در دسته‌های چندنفری مشغول بحث و جدل در خصوص نکات مثبت و منفی ابن حرکت داشتند.

آقای هادی غفاری مسلسل به‌دست خیابان مقابل لانه جاسوسی را بالا و پایین می‌رفت. آقای فخرالدین حجازی با همان شور و حالی که در سخنرانی‌هایش داشت و مداوم دست‌هایش را این سو و آن تکان می‌داد، مشغول صحبت با مردم بود. با حرارت از مردم می‌خواست که پشتیبان دانشجویان باشند و از امریکا و توطئه‌هایش هراس نداشته باشند.

 شب از نیمه گذشته بود که در کنار دیوار لانه جاسوسی چشمم به تعدادی دختر و پسر جوان افتاد که به عزم ورود به لانه جاسوسی و دخالت در کار دانشجویان اتراق کرده بودند. ممانعت دانشجویان و پاسداران از ورود آنها به محوطه سفارت خیلی عصبانی‌شان کرده بود. تصمیم گرفته بودند در کنار دیوار لانه جاسوسی بخوابند و تا صبح منتظر بمانند که چه پیش بیاید. بعضی از آنها دو نفری در داخل کیسه‌های خواب سربازی دزدیده شده از پادگان‌های نظامی، خزیده و در حال گپ و گفت بودند.

آقای حجازی با عصبانیت خطاب به آنها می‌گفت: «شما ادعای مجاهد بودن و تبعیت از فرامین قرآن را دارید، یک آیه قرآن هم بالای نشان سازمان‌تان نوشته‌اید، مگر نمی‌دانید رفتن دختر و پسر داخل یک کیسه خواب و ارتباط این‌چنینی از لحاظ شرعی حرام است.» ملیشیاهای منافق در جواب می‌گفتند: «ما باهم صیغه‌ی خواهر و برادری خوانده‌ایم، مجازیم باهم بخوابیم.» آقای حجازی از پاسخ آنها جوش می‌آورد و فریاد می‌زد: «به خود خدا قسم ما در دین‌مان چنین صیغه‌ای نداریم. شما جوجه مسلمان‌ها از کجا این دستور را پیدا کرده‌اید؟». گوش آنها به این حرف‌ها شنوا نبود و کار خودشان را می‌کردند.