حماقت مثال زدنی: چند سال پیش در خبرها خواندم که نیروهای امنیتی پاکستان، مدرسهای را با دویست شاگرد پسر در منطقه تحت پوشش طالبان کشف کردهاند که بچههای بین 8 تا 12 سال را در آنجا آموزشهای انتحاری میدادند. در تحقیقات مشخص شده بود که این بچهها را نیروهای طالبان با پولهای بادآورده وهابیون عربستان از خانوادههای فقیر افغانی و پاکستانی بین 100 تا 400 دلار خریداری و به آنجا منتقل کردهاند. مسئولان اطلاعات به این نکته نیز تأکید کرده بودند که تعداد زیادی از این قبیل مدارس در پاکستان و افغانستان در نقاط مختلف توسط وهابیون دایر و اداره میشود.
در سالهای گذشته منتظر بودم تا محصول این مدارس را در صحنههای سیاسی و بینالمللی ببینم. شاگردان بیچارهای که براساس آموزههای جاهلی «سلفی ـ وهابی» آموزش دیده و بهشوق رسیدن به حورالعین و... حاضر به انجام هرکاری هستند، از کشتن زنها و بچهها در بازار و خیابان گرفته تا ازدواج با مادر و خواهر خود.
چند روز پیش در خبری خواندم یکی از این آموزش دیدگان را در حالیکه مقدار زیادی مواد منفجره به خود بسته بود و میخواست زائران کربلای حسینی را به شهادت برساند، دستگیر کردهاند. طرف اصرار داشته که زودتر او را بکشند. وقتی دلیل اصرارش میپرسند، میگوید: «شیخ ما گفته که وقتی کشته شویم، مستقیم به بهشت میرویم و 72تن از حورالعین در انتظار هر یک از ما هستند تا ما را به کام دل برسانند.
جالب اینجا بود که وقتی او را بازدید بدنی میکردند، متوجه شدند که یک قوطی آهنی ضخیمی را در وسط پایش گذاشته و آلت تناسلیاش را در میان آن محکم جاسازی و پنهان کرده است تا هنگام انفجار کمربند انفجاری، آسیبی به آلتش نرسد و وقتی وارد بهشت شد، بتواند با حورالعینها ازدواج کند. در قرن بیست و یکم و جاهلیت به این مدرنی، فقط از تفکر سلفی و وهابی برمیآید و بس.