جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۵۲ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

زیارت عاشورا (1)

زیارت عاشورا تحفه‌ای از آسمان: آنچه در روایت علقمه حضرمی که از امام باقر(ع) نقل شده، نشان می‌دهد، این است که زیارت عاشورا، حدیث قدسی است و جناب جبرئیل آن را از سوی حضرت حق به پیامبر خاتم(ص) انشاء کرده است. حضرت محمد(ص) این حدیث را به امام علی(ع) و او به فرزندانش آموخته تا امام باقر(ع) که آن را در مقابل درخواست علقمه بن محمد حضرمی برای دعایی که بتواند با آن امام حسین(ع) را از راه دور زیارت کند، انشاء فرموده‌اند.

با تأمل در معنا و مفهوم این حدیث قدسی به‌خوبی می‌توان فهمید که مفاهیم آن دلالت بر راهبرد شیعه علوی در تبیین وظیفه‌ در مقابل دوستان و دشمنان مکتب دارد. راهبردی که خدای حسین(ع) آن را انشاء و رسول خاتم(ص) و جانشینان برحق بعد از وی یکی پس از دیگری در نشر و تبیین آن کوشیده‌اند. برای خواندن، فهمیدن و عمل به آن در منابع مختلف آثار، اجر و پاداش‌های ویژه‌ای بیان شده است که قابل مقایسه با سایر زیارت‌ها و دعاهای رسیده نیست. به بعضی از آنها در پُست‌های بعدی اشاره خواهیم کرد.

این حدیث شریف را جناب ابن قولویه (-368) در کتاب کامل الزیاره و شیخ طوسی (460-385) در مصباح المتهجد با ذکر راویان نقل کرده‌اند.

عاشورا و کج اندیشان (3)

خرافه‌گرایی و تعصب کور: در خبرهای دنیای مجازی خواندم که گروهی در استان مرکزی اقدام به تشکیل هیئتی به‌نام «متوسلین به ذوالجناح» کرده‌اند. این خبر برایم یادآور ماجرای آن دو دوستی بود که روزی برای خواندن نماز وارد مسجد شدند. اولی که قامت بست، گفت: «الله‌اکبر، خمینی رهبر». بعد از تمام شدن نماز، دومی به او اعتراض کرد و گفت: «مرد حسابی! نماز که جای شعار دادن نیست، کجا گفته‌اند که «خمینی رهبر» جزء اذکار نماز است؟ نمازت باطل است و باید دوباره بخوانی». اولی نگاهی به او انداخت و چیزی نگفت. با ناراحتی برخاست و برای نماز عصر قامت بست. گفت: «الله‌اکبر، خمینی رهبر» و با انگشت به دوستش اشاره کرد و ادامه داد: «مرگ بر ضدولایت فقیه».

خبر تشکیل چنین هیئتی از طرف هرکسی که باشد، در صورت صحت، نشان از تعصب کور و توسل بدون معرفت به ساحت مقدس ائمه اطهار(ع)، به‌ویژه شهدای کربلا دارد. هرچند امروزه گروهی کاسبکار با فروش متاع دین، اعتقادات مقدس مردم را از سر جهالت و یا مزدوری بیگانه به سخره گرفته و با واق واق کردند در مراسم  عزارداری و سینه‌زنی، یا حتی آرزوی سگ درگاه ائمه شدن ـ آن هم در صحن شریف امام هشتم(ع) ـ را می‌کنند و بر این بی‌خبری خود نیز اصرار دارند. آنها بی‌خبر از اینکه قرآن و سایر متون دینی که از اولیای دین به ما رسیده است، از ما می‌خواهند که انسان و پیرو خوب برای ائمه اطهار(ع) باشیم نه سگ و گربه درگاهشان. اگر قرار است به این توسل‌ها به بهشت برویم، باید بدانیم که بهشت جای سگ و اسب و غیره نیست. معلوم نیست توسل به این حیوانات شما را به کجا ببرد و سر سفره چه کسی بنشاند.

یادمان باشد، امروز استکبار جهانی با سوء استفاده از عواطف پاک گروهی از دوستان کم‌معرفت و به‌کار گرفتن وهابی‌ها، بهایی‌ها، سلفی‌ها و... در یک کلام، دشمنان مکتب انسان‌ساز ائمه‌ اطهار(ع) تمام خدعه‌ها و نیرنگ‌هایش را برای شکستن و نابودی این مکتب نورانی به‌کار گرفته است. به هوش باشیم تا در زمین دشمن بازی نکنیم و سرباز ارتش شیطان نباشیم.

جهنم نذری

جهنم نذری چرا؟ بزرگی می‌گقت: روزی در محضر حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی ـ مرجع تقلید جهان تشیع ـ نشسته بودیم که تعدادی از گردانندگان هیئت‌های مذهبی تهران به محضر ایشان شرفیاب شدند. پس از سلام و اظهار ارادت، یکی از آنها خطاب به حضرت آیت‌الله گفتند:

ـ حضرت آقا! امروز از شهر تهران با این جمع، شرفیاب شدیم تا از رهنمودهای حضرت‌عالی در خصوص چگونگی پاسداشت ایام محرم و عزاداری سید و سالار شهیدان بهره بگیریم. منتظر اوامر شما هستیم.

حضرت آیت‌الله بروجردی نگاهی به جمع حاضر کردند و به‌این مضمون فرمودند:

ـ من به‌عنوان یک کارشناسی دین و مرجع تقلید شما می‌گویم که حضور مردان با تن برهنه ـ بدون پیراهن ـ در دسته‌های عزداری که زنان نیز آنها را تماشا کنند، خلاف شرع است و شارع مقدس راضی به انجام چنین عزاداری‌هایی نیست.

سرکرده هیئتی‌ها بدون درنگ برخاست و گفت:

ـ حضرت آقا!‌ ما در امور شرعی در سال یازده ماه از شما تقلید و یک ماه محرم را براساس اجتهاد خودمان عمل می‌کنیم. بهشت و جهنم آن را هم به جان می‌خریم.

آقای بروجردی با شنیدن این حرف، با تأسف به پشت دست‌شان زدند و دیگر چیزی نفرمودند.

یکی از علما با ناراحتی گفت:

ـ حاصل این عزاداری‌ها چیزی جز جهنم نذری نیست که شما آن را به جان می‌خرید.

این روز‌ها که دسته‌های سینه‌زنی در خیابان‌ها و کوچه‌های شهرمان به‌نشان اظهار ارادت به سالار شهیدان شکل گرفته‌اند، لازم است بدانیم که اصل عزاداری یک عمل مستحب است، لیکن آزار و اذیت مردم ـ با صدای وحشتناک طبل‌های عزا که هر روز بر قطر و صدای آنها افزوده می‌شودـ یک حرام قطعی و مسلم است. ما دوستان اهل بیت‌(ع) موظفیم برای دوری از کارهای حرام و انجام واجبات در صورت تزاحم مستحب‌ها، کارهای مستحب را ترک کنیم. عمل به اجتهاد شخصی معلوم نیست جهنم نذری در پی نداشته باشد.

امام حسین(ع) و بوی سیب


چه ارتباطی بین امام حسین(ع) و بوی سیب وجود دارد؟ در میان جمعی از دوستان، کسی سؤال کرد که چرا صدا و سیما، روزنامه‌ها و مجلات و مداح‌ها از بوی سیب می‌گویند و می‌نویسند و به‌گونه‌ای آن را به امام حسین(ع) ارتباط می‌دهند. از میان جمع کسی پاسخ را نمی‌دانست. فکر کردم شاید این سؤال خیلی از دوستان امام حسین(ع) باشد. تصمیم گرفتم، حدیثی را که پاسخ این سؤال را می‌دهد، برای شما علاقه‌مندان به اهل‌بیت(ع) تقدیم کنم.

متن حدیث: ام سلمه روایت کرده است:

روزی جبرئیل به‌صورت «دحیه‌ی کلبی» ـ از اصحاب پیامبر(ص) که بسیار زیبا بود ـ خدمت حضرت رسول خدا(ص) آمد و در نزد آن حضرت نشست. ناگاه حسن و حسین(ع) داخل شدند. به‌گمان اینکه جبرئیل همان دحیه است، نزدیک او آمدند و از وی هدیه‌ای طلبیدند. جبرئیل دستی به سوی آسمان بلند کرد و یک سیب، یک به و یک انار برایشان آورد و به‌آنها داد. چون آنها میوه‌ها را دیدند، شاد شدند و با آن میوه‌ها به‌خدمت پیامبر(ص) رفتند.

حضرت میوه‌ها را از آن دو گرفت و بویید و به‌آنها بازگرداند و فرمود: به‌نزد مادرتان ببرید، ولی اگر به پیش پدرتان ببرید، بهتر است.

آنچه حضرت فرموده بود، آن دو عمل کردند و از آن میوه‌ها نخوردند تا پیامبر(ص) تشریف آورد و باهم تناول کردند. پس هرچه از آنها می‌خوردند، باز به حال اول باز می‌گشت. به همان حال بودند تا اینکه رسول خدا(ص) از دنیا رفت.

امام حسین(ع) پس از فوت پیامبر(ص) فرمود: تغییری در میوه‌ها به‌وجود نیامد، تا اینکه فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) از دنیا رفت، چون آن بزرگوار شهید شد، «انار» مفقود شد. و سیب و به در دوران حیات پدرم علی(ع) باقی ماندند! چون امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید، «به» نیز مفقود شد و سیب به همان شکل نزد حسن(ع) باقی ماند تا اینکه او نیز براثر سم به شهادت رسید. آن سیب ماند تا زمانی که آب را بر ما ـ در کربلا ـ بستند. هر وقت تشنه می‌شدم، آن سیب را می‌بوییدم و التهاب تشنگی‌ام کاسته می‌شد. چون تشنگی بالا گرفت، آن را به‌دندان گرفتم و به هلاکت یقین کردم.

امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: من این مطلب را ساعتی پیش از شهادت پدرم از وی شنیدم، چون شهید شد، بوی آن سیب در مقتل او پیچیده بود، اما هرچه گشتم، آن را نیافتم. من هر وقت به زیارت او کنار قبرش می‌روم، بوی آن سیب را از قبر مطهرش استشمام می‌کنم؛ پس هریک از شیعیان مخلص ما که در وقت سحر به زیارت قبر آن حضرت رود، بوی خوش آن سیب را از ضریح منور احساس می‌کند.(1)

1) این حدیث را تاریخ جامع زندگانی امام حسین(ع) در ص59، روضه الواعظین در ص 159 و طریحی در ص 157 نقل کرده‌اند.

عاشورا و کج‌اندیشان (2)

روضه‌خوان انگلیسی: سال‌ها پیش یکی از خادمان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در بازدیدهای روزانه متوجه شد که یکی از روضه‌خوانان حرم مدتی است روضه حضرت زهرا(س) را با طرح موضوع شکستن پهلوی بانو در میان در و دیوار، می‌خواند و در پایان روضه هم نام خلفای اول تا سوم را می‌برد و به آنها لعنت می‌فرستد. از روضه‌خوان دلیل کارش را پرسید. شنید که فردی نذر کرده و هر هفته روزهای شنبه می‌آید و مبلغی پول به او می‌دهد به شرطی که این روضه را بخواند و به خلفای ثلاث لعنت کند.

با هماهنگی حراست حرم قرار شد فرد مورد نظر شناسایی و دلیل چنین نذری از او پرسیده شود. وقتی فرد به دام افتاد، گفت که کارپرداز یکی از بازاریان تهران است. رفتند سراغ جناب بازاری، گفت که از سفارت انگلستان به سراغ او آمده‌اند و گفته‌اند که جناب سفیر علاقه‌مند به حضرت زهرا(س) شده و نذر کرده‌اند که در ماه‌های جمادی مجلس روضه‌ای در یکی از امام‌زاده‌ها برای ایشان خوانده شود. چون ایشان نمی‌توانند به حرم بروند از من خواسته‌اند که چنین کاری را برایشان انجام دهم. من هم هر روز شنبه مبلغ تعیین شده را به کارپردازم می‌دهم که به روضه‌خوانی بدهد تا نذر جناب سفیر انجام شود.

در آستانه محرم سال 1392 یکی از دوستان فیلم مراسم عزاداریی را برایم فرستاد که مرا یاد روضه خوان حرم حضرت عبدالعظیم انداخت. نوحه‌خوان مراسم با سبک خاص رقاصان نوحه‌ای را می‌خواند و از عزاداران می‌خواست که آهنگین پاهایشان را به زمین بکوبند و با شیوه‌ای خاص جواب نوحه‌اش را بدهند. بعد هم براینکه خودش و حرکت زشت عزاداران را توجیه کند، فریاد می‌زد که به ما می‌گویند شما می‌رقصید. آری ما می‌رقصیم و با بی‌شرمی دم گرفته بود که:

رقاصم و رقاصم * رقاصه عباسم.

با دیدن تصاویر و شنیدن حرف‌های ناصوابی که به‌نام نوحه در جمع به‌ظاهر دوستان امام حسین(ع) پخش می‌شد، تنم لرزید. حس کردم بار دیگر دست کثیف انگلیسی‌ها و شاید صهیونیست‌ها تعدادی از جوانان این مرزوبوم را که همه‌ی عزت و هستی‌شان را از امام حسین(ع) می‌دانند، به‌بازی گرفته و با اجیر کردن نوکری مزدور یا جاهلی بی‌مغز مجلس عزای حسین(ع) را به سخره گرفته است و گروهی هم از سر احساس و بی‌توجهی با او همراه شده‌اند.

یادمان باشد که ممکن است تعدادی از همین فریب‌خوردگان در همسایگی ما و در زیر سقف همین حسینیه‌های موقتی که به پاسداشت شهادت قهرمانان کربلا دایر شده‌اند، وجود داشته باشند که بخواهند جوانان ما را با کج‌اندیشی از راه و هدف امام حسین(ع) جدا کننند. به‌هوش باشیم. به‌ویژه گردانندگان هیئت‌ها و دسته‌های سینه‌زنی.

عاشورا و کج اندیشان (1)

فراگیر شدن گناه در جامعه نمی‌تواند حلیت بیاورد: بعد از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی، از قم حجت‌الاسلام سلماسی برای معرفی مرجع بعدی به روستای ما آمده بود. پس از برگزاری مراسم در مسجد روستا، به خانه عالم رفتند. برای پذیرایی مقداری باسلوق با چای مقابل میهمان گذاشتند. آقای سلماسی قبل از خوردن باسلوق کمی با انگشتان دست با آن ور رفت. در حالی که آن را به دهانش می‌برد، پرسید:

ـ آقا شیخ مهدی! این باسلوق با آنچه من دیدم فرق دارد، درسته؟

ـ بله آقا. این باسلوق را ما حرام باسلوق می‌گوییم و با روش خاصی درست می‌کنیم.

اقای سلماسی کلمه حرام را که شنید، از خوردن باسلوق منصرف شد و آن را درون بشقاب گذاشت. با تعجب پرسید:

ـ چرا حرام باسلوق؟

ـ چون قبل از ثلثان شدن شیره انگور آن را از روی اجاق برمی‌داریم و این باسلوق‌ها را با آن شیره درست می‌کنیم.

ـ آ شیخ! این یک حرام بیّن است. چطور شما از مصرف آن جلوگیری نمی‌کیند و بدتر اینکه خودتان هم آن را مصرف می‌کنید.

ـ همه مردم این روستا کار و تجارتشان همین است. مگر می‌شود جلوی آن را گرفت.

ـ شما می‌گویید فراگیر شدن گناه باعث حلیت آن می‌شود. نه عزیز من این حرام است و زندگی مردم را آلوده می‌کند.

بعد از آن آقای سلماسی به مسجد رفت و با سخنرانی و استدلال حرام بودن ساخت، تجارت و مصرف حرام باسلوق را اعلام کرد و آقا شیخ مهدی چند سال خون‌دل خورد تا آن را در روستا به مردم بفهماند.

قصه علامت‌سازی و علامت‌کشی در دسته‌های عزاداری این روز سرزمین ما به داستان حرام باسلوق می‌ماند. عده‌ای بدون توجه به نظر مراجع و کارشناسان مذهبی رو به ساختن، نگهداری و استفاده از علامت‌هایی آورده‌اند که هم ظاهر آنها با مکتب و مرام اسلامی مغایریت دارد و هم اصل پیدایش آن مورد سؤال است. واقعاً مشخص نیست که دست پلید انگلیس، صهیونیسم یا... در آوردن آنها به میان شیعیان نقش داشته یا بعضی تنوع‌طلبی‌ها این مصیبت را در دامن امت مسلمان گذاشته‌اند. این روزها با کمال تأسف شاهدیم که حتی بعضی از مساجد هم در دسته‌های عزاداری از آنها استفاده می‌کنند.

یادمان باشد که امام حسین(ع) برای حفظ احکام اسلامی چنین حماسه‌ای را آفریدند. حالا ما در مراسم عزای آن حضرت به‌ راحتی احکام اسلام را نادیده می‌گیریم و به‌بهانه فراگیر شدن استفاده از علامت‌های شبهه‌ناک در بیشتر دسته‌های سینه‌زنی، جواز حلیت آنها را صادر می‌کنیم.

یادمان باشد که این علامت‌ها نه تنها معرفت‌افزایی نمی‌کنند، بلکه جوانانی را که باید سالم و سرحال آماده آمدن مولای غایبمان باشند، دچار دردهای مفاصل و ده‌ها آسیب دیگر می‌کنند.

یادمان باشد که بیشتر افرادی که در پای این علامت‌ها می‌ایستند، کسانی هستند که در میان مردم کوچه و بازار نه تنها سوابق خوبی ندارند، بلکه بعضی از آنها در بدنامی و مزاحمت دیگران زبان‌زد خاص و عامند. حضور آنها آسیب به نهضت حسینی است.

یادمان باشد که برای برچیدن این بساط ناهماهنگ و وصله ناجور با عزای حسین(ع)، باید خون‌دل‌ها خورد و به خدا پناه برد.

پوشش دینی

صاحبان مقاتل و تاریخ‌نویسان در خصوص وقایع روز عاشورا نوشته‌اند که حضرت اباعبدالله، حسین بن علی (ع) در آخرین ساعت حیات مبارکش که تمام عزیزانش را فدای راه خدا کرده بود - از علی‌اکبر تا علی‌اصغر (ع) - آمد مقابل خیمه‌ها ایستاد و خطاب به محرمانش (۱) فرمود:

إِیتُونِی بِثَوْبٍ لایُرْغَبُ فِیهِ اَلْبَسَهُ غَیْرَ ثِیَابِی لا اُجَرِّدَ فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ [۲].

جامه‌ای برایم بیاورید که کسی در آن رغبت نکند تا آن را زیر لباس‌هایم بپوشم و برهنه نمانم؛ زیرا کشته و عریان خواهم شد.

ابن شهرآشوب می‌نویسد که جامه‌ای کوتاه و تنگ برای امام آوردند [نگاهی به لباس کوتاه و تنگ انداخت] آن را نپوشید و فرمود:

هَذَا لِبَاسُ اَهْلِ الذِّمَّةِ [۳]. این لباس اهل ذمه (یهود و نصاری) است.

جامة کوتاه و تنگ را برگرداندند و لباس کهنة دیگری برای امام آوردند. آن را پوشید و راهی میدان شد.

کمی تأمل در رفتار امام (ع) نشانگر این حقیقت است که مسلمان در انتخاب پوشش باید دقت و توجه داشته باشد، اگرچه در بد‌ترین شرایط زندگی گرفتار باشد. یکی از منافذی که صاحبان تفکر شیطانی برای ورود به حریم خصوصی مردم دین‌مدار انتخاب کردند، تغییر پوشش دینی آن‌ها بود که این‌روز‌ها به‌راحتی می‌توان آن را مشاهده کرد. شیطان‌ صفتان روزی لباس‌های بانوان را هدف قرار دادند و با کوتاه کردن آن‌ها از پا و تنگ و چسبان نمودنشان در حجم تن پرداختند، این روز‌ها نیز با تغییر ضخامت و بدن‌نما کردن آن‌ها به سمت نمایش تن زن‌های بی‌توجه و دوستدار شیطان برآمدند.

در خصوص حرمت پوشیدن لباس‌های بدن‌نما از رسول خدا (ص) نقل شده که خطاب به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند:‌ای علی! هر مردی از همسرش اطاعت کند، خدا او را به رو در جهنم افکند. علی (ع) پرسید: این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد [۴].

در سال‌های اخیر شاهد هستیم که این حرکت شیطانی مردان را هم هدف گرفته و با کوتاه کردن فاق شلوار‌ها و دامن پیراهن‌ها در کنار تنگ و چسبان شدن لباس‌ها مناظر نفرت‌انگیزی از مردان به‌ویژه هنگام نشستن روی دو زانو به نمایش گذاشته‌اند. متأسفانه گاهی در صف نمازهای جماعت هم شاهد هستیم که بعضی از مردان به‌ویژه جوانان لباس‌هایی را به تن دارند که هنگام سجده، بخش‌هایی از بدنشان نمایان می‌شود که عریان شدن آن‌ها از نگاه شرع مقدس، گناه محسوب می‌شود.

نباید فراموش کنیم که اهل ذمه (یهود و نصاری) به ویژه مسیحیان، برای سست کردن پایه‌های اعتقادی در میان مسلمانان، گروهی را در لباس پزشک و پرستار، لیکن با مسئولیت تبشیر به دیار ما فرستادند. آن‌ها با گردن آویزهایی که به شکل صلیب بود، کارشان را در میان مسلمانان آغاز کردند. این گردن آویز‌ها کم کم تغییر حالت داد و شد کراوات یا پاپیون و مسلمانان نیز از آن‌ها به گردنشان آویزان کردند. این گونه لباس‌های اهل ذمه در میان ما رواج پیدا کرد و گاهی در انتخاب رنگ، جنس، دوخت، ترکیب و... از آن‌ها نیز گوی سبقت را ربودیم.

آنچه از آموزه‌های شرع مقدس اسلام فهمیده می‌شود، این است که مسلمان مجاز نیست لباسی را به تن کند که او را انگشت‌نما در میان مردم نماید. خواه این لباس از لحاظ زیبایی و جلوه برجسته باشد خواه از لحاظ کهنگی و وصله‌دار بودن. در انتخاب لباس باید میانه‌رو بود و از افراط و تفریط در زیبایی و زشتی آن پرهیز کرد.

حرف آخر اینکه مسلمان پیرو امام حسین (ع) نمی‌تواند ادعای حسینی بودن کند و در پوشش خود بی‌توجه باشد و ناخواسته با پوشیدن لباس‌های تنگ و کوتاه ـ به روش اهل ذمه ـ باعث رنجش و آزار اهل بیت (ع) و دوستانشان شود.

 


--------------------------------------------------------------------------------

 [۱] - بعضی از مقاتل نوشته‌اند که به خواهر بزرگوارشان جناب زینب (س) این خواسته را بیان کردند.

 [۲] - المناقب لابن شهر آشوب، ج۴ص۱۰۹.

 [۳] - المناقب لابن شهر آشوب، ج۴ص۱۰۹.

 [۴] ـ مفاتیح الحیات، ص ۱۶۲.