جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

گندِ نمک!

  خدا رحمت کند قدیمی‌ها را که با زبان ضرب‌المثل بسیاری از حقایق و ناگفتنی‌ها را به شیوایی بیان می‌کردند. ضرب‌المثل زیبای «هرچه بگندد نمکش می‌زنند/ وای به روزی که بگندد نمک) به‌نظر بهترین گزینه برای توصیف این خبر است که این روزها در صفحه‌های خبری روزنامه نشسته است:
معاون
پارلمانی رئیس جمهوری در یک برنامه زنده‌ی تلویزیونی، به سانسور سخنان خود واکنش نشان داد. در برنامه‌ی زنده‌ی «شب آفتابی» در شبکه‌ی تهران، حجت‌الاسلام مجید انصاری میهمان برنامه بود که درباره‌ی ارتباط دولت و مجلس به سؤالات مجری پاسخ می‌داد. با این حال در بخشی از برنامه مصاحبه‌ی ضبط شده با انصاری در دفتر کارش پخش شد که وی درباره‌ی مسائل مختلف از جمله موسیقی صحبت کرد. او در پاسخ به سؤالی درباره‌ی خواننده‌های مورد علاقه‌اش گفت: به موسیقی علاقه‌مندم و خصوصاً موسیقی سنتی ایرانی را همواره گوش می‌کنم. انصاری از هنرمندانی همچون شهرام ناظری، حسام‌الدین سراج و مختاباد که آهنگشان را گوش می‌کند نام برد. این در حالی است که وقتی دوباره گفت‌و‌گوی زنده آغاز شد، انصاری با تعجب خطاب به مجری گفت: برایم عجیب است همکاران شما چطور نام استاد شجریان را از گفته‌های من حذف کردند؟ من آنجا گفتم بیشتر آهنگ‌های استاد شجریان را گوش می‌کنم. محمود احمدی مجری این برنامه هم در واکنش گفت: اشکال ندارد حالا دو بار اسم ایشان را آوردید.

فرار به جلو با طعم گِله(2)


آقای احمدی نژاد؛ دوست عزیز و قدیمی!

آیا بهتر نبود با اطلاعی که به صحت و سلامت زندگی من که از نزدیک با آن آشنا هستید داشتید، گواهی می‌دادید؟ و شهادت می دادید که من به بیت المال خیانت نکرده‌ام و زندگی‌ام به ریالی مال حرام آلوده نیست؟ آیا نباید می‌گفتید که رحیمی پس از عمری خدمت چون حقوق و مزایای بازنشستگی‌اش برقرار نشده، برای گذران زندگی به سختی افتاده است؟
 
آقای احمدی نژاد، براستی نمی‌دانید یا فراموش کرده‌اید که ماجرای این پرونده چیست؟

شاید فراموش کرده‌اید که رحیمی محکوم امروز، چوب لجبازی‌ها و آبروبری‌های گاه و بیگاه شما را می‌خورد.

یادتان می آید در ماجرای یکشنبه سیاه چقدر اصرار کردم که نکنید و آبرو نبرید و بگذارید از مجاری قانونی، ماجرا پی‌گیری شود.

فرار به جلو با طعم گِله (1)

             متن نامه‌ی محمدرضا رحیمی به محمود احمدی نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم دولت های نهم و دهم

سلام علیکم

این مختصر را چگونه میتوانم آغاز کنم جز آنکه بگویم: چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟
البته شما دشمن نبوده‌اید و مرا با شما دوستی و رفاقت دیرینه ایست که مربوط به سال‌های اخیر نیست. نیک می دانید و دیگران هم خوب است در این مجال مطلع شوند که رفاقت من و شما به سال‌های دوری بر می‌گردد که در کردستان و آذربایجان غربی بودید و سپس به اردبیل رفتید تا تقدیرمان این باشد که هر دو استانداری دولت ششم را تجربه کنیم. گذر زمان شما را به ریاست جمهوری و بنده را به خدمتگزاری در دیوان محاسبات کشور رساند.

سخیف‌ها!

این ‌روزها در رسانه‌های خبری خواندیم که جناب نوبخت، سخنگوی دولت فخیمه‌ی تدبیر و امید فرمودند:

«خیلی سخیف است اگر قدم زدن ظریف با کری را دیپلماسی ضعیف بدانیم. برخی چون میبینند مذاکرات بهخوبی پیش میرود و با قاطعیت ادامه دارد، به این نوع رویکردها روی میآورند که البته این اقدامات جایی در بین مردم ندارد.»

اینکه جناب سخنگو هم با اقتدا به رئیس جمهور، بدگویی و اهانت به منتقدان را سرلوحه‌ی سخن خود قرار می‌دهد، شاید چندان تعجب‌انگیز نباشد. خدا بیامرزه قدیمی‌ها را که گفته‌اند: تره به تخمش می‌ره، حسنی به باباش! اینکه انتظار داشته‌باشیم مرئوس دنبال رئیس نباشد، انتظار بجایی نیست.