جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

مجلس بی‌کفایت!

چند سالی است که توسط گردانندگان جریان انحرافی و بعضی به‌اصطلاح اصلاح‌طلب در دولت‌های دهم و یازدهم، در پی پیشبرد مقاصدشان تمام هم‌وغم‌شان را گذاشته‌اند تا مجلس را که به تعبیر حضرت امام(ره) در رأس امور است، ناکارآمد نشان دهند. این قبیله هرگاه نتوانستند خواسته‌شان را به نمایندگان مجلس تحمیل کنند، با بگم‌بگم، یا تهمت‌های ناروا نمایندگان ملت را تهدید و یا مشاوران‌شان را مأمور کرده‌اند تا با زبان اهانت خواسته‌هایشان را از طریق رسانه‌ها به‌گوش مجلسی‌ها برسانند.

دیروز رئیس دولت دهم در به‌ اصطلاح دفاع از وزیر کار و امور اجتماعی و جلوگیری از استیضاح وی ـ برای باج‌خواهی و تسلیم مجلسی‌ها در مقابل خواسته‌هایش ـ با طرح سناریوی سعید مرتضوی و فاضل لاریجانی مجلس را به‌چالش کشید و خسارات سنگینی به جامعه تحمیل کرد. امروز رئیس دولت یازدهم برای دفاع از وزیر علوم و تحقیقات و به‌کرسی نشاندن خواسته‌اش در گرفتن رأی اعتماد برای وی بی‌هیچ سندی مجلس را در موضوع بورسیه‌ها متهم می‌کند و با طعنه‌ی «بورسیه و ماادراک ماالبورسیه» توپ را به زمین مجلس می‌فرستد.

شما را با داعش چه‌کار؟!

این روزها بار دیگر شاهد بودیم که آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از مسئولان معاونت امور جوان وزارت ورزش و جوانان مثل سخنان چندروز قبل به مظلوم‌نمایی نسبت به گروهک تروریستی داعش پرداخت. ایشان علت تشکیل داعش را به لعن صحابه از سوی شیعیان نسبت داده و گفته: «از لعنت صحابه به داعش رسیدیم.» و می‌گوید: «قرآن تهدید می‌کند که - لاتنازعوا-، (ولی ما آن) را ندیده گرفتیم و هی دامن زدیم به -اختلافات- سنی و شیعه و عمرکشون و لعنت به صحابه، از این کارهایی که خیلی عادی است و بعضی‌ها هم- انجامش را- عبادت می‌دانند! همین- کارهایی مثل عمرکشون و لعنت به صحابه- و اختلاف انداختن بین مسلمانان نتیجه‌اش این می‌شود- که- ما به این القاعده و داعش و طالبان و این چیزها می‌رسیم

کدخدا و ناموس!

این روزها بعضی از خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های تبلیغاتی به موضوع «بستن با کدخدا» اشاره کرده و مذاکره‌ی با آمریکا را راه‌حل نهایی ماجرای هسته‌ای ایران دانسته‌اند. البته این موضوع بر می‌گردد به سخنرانی تبلیغاتی آقای حسن روحانی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران که در جمع دانشجویان تصریح کرد که برای رفع تحریم‌ها «باید با کدخدا بست!» ایشان بعد از کسب 07/50 درصد آرای شرکت‌کننده در انتخابات و تکیه‌ بر صندلی ریاست دولت اسلامی ایران، گام در مسیری نهاد که این معضل را هرچه سریع‌تر به پایان ببرد.

اینکه بستن با کدخدا خوب است یا نه، مرا به یاد خاطره‌ای انداخت که بیانش خالی از فایده نخواهد بود. در گذشته‌ای نه چندان دور، در همین سرزمین، در بعضی از مناطق ـ به‌ویژه روستاهای غربی و مرکزی ـ بر اساس قانون نانوشته‌ای خان‌ها و کدخداها چنان خودشان را به مردم تحمیل کرده و برگرده‌ی آنان سوار شده بودند که تازه دامادها مجبور بودند که عروس بیچاره‌ی خود را شب اول در رختخواب کدخدا و خان بخوابانند و فردای آن روز عروس هتک حیثیت شده را به خانه‌شان ببرند. وجه دردآور این ماجرا  در جایی بود که گاهی داماد و خانواده‌اش برای اینکه مورد توجه کدخدا و خان قرار بگیرند، بی‌بکارت شدن عروس توسط جرثومه‌های فساد و زورگویان ـ کدخدا و خان ـ را برای خود افتخار می‌دانستند و تعدادی از مردم هم برای زندگی چند روزه‌ی دنیا حاضر به ایستادگی در مقابل کدخدا و خان نبودند و خفت و خواری را برای خود می‌خریدند. این داستان غم‌انگیز را هنوز بعضی از بزرگ‌ترها در روستاهای ایران به‌خاطر دارند.

ما و امام حسین(ع)

در شرح وقایع روز عاشورا می‌خوانیم: وقتی جناب علی‌اکبر(ع) در معرکه‌ی نبرد از اسب به‌زمین افتاد، امام حسین(ع) به یاری وی آمد. از اسب پیاده شده و صورت بر صورت جوانش نهاد و فرمود: «یا علی! علی الدنیا بعدک العفا؛ علی جان! بعد از تو خاک بر سر دنیا» سپس برخاست و خطاب به جوانان بنی‌هاشم فرمود: «احملوا اخاکم؛ برادرتان را بر دارید.» پیرو همین خطاب است که امروز ما می‌خوانیم:‌جوانان بنی هاشم بیایید/ علی را بر در خیمه رسانید.

فقهای معظم شیعه و کارشناسان تاریخ و فقه مذهب نورانی شیعه در خصوص اینکه چرا اباعبدالله الحسین(ع) برخلاف سایر شهدا، خودشان علی‌اکبر(ع) را به سمت خیمه‌ی شهدا نبردند و در آن بحبوحه‌ی نبرد از دیگران خواستند که وی را به خیمه‌ی شهدا ببرند، نوشته‌اند: «مکروه است پدر زیر تابوت جنازه‌ی پسر جوانش برود و امام حسین(ع) برای اجتناب از این مکروه از دیگران خواست که جنازه‌ی علی‌اکبر(ع) را به‌سوی خیمه ببرند

قلّک‌ها را دریابیم!

گردش روزگار باردیگر فرصتی را فراهم آورد تا محرم را درک کنیم. ماهی که تولی و تبری در اوج خود به‌نمایش در می‌آید و مسلمانی مسلمان را به‌چالش می‌کشد.

محرم؛ فرصتی است: تا قلّک‌های قلبمان را با قطره قطره اشک‌های با معرفت‌مان در عزای سالار شهیدان پرکنیم تا در گرفتاری‌های قبر و برزخ با تمسک به‌آنها راه نجات را پیدا کنیم.

محرم؛ فرصتی است: تا همه‌ی فریاد‌های خفته در سینه‌هایمان را علیه آنان که چنگ بر چهره‌ی زیبای دین محمدی می‌کشند، یک‌صدا فریاد کنیم.