جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۲۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

خوش خیالی ممنوع!

در این چند روز که خبرهای مرتبط با توافقنامه‌ی ژنو را رصد می‌کردم، به این نتیجه رسیدم که غربی‌ها با یک بازی هماهنگ و حساب شده کار را به‌گونه‌ای بنا دارند تدبیر و هدایت کنند که نتیجه‌اش جز تعطیلی مراکز غنی‌سازی اورانیوم و نابودی پایگاه‌های فراوری هسته‌ای ایران و سرانجام وابستگی کامل ما و تمام کشورهای اسلامی به آنها، چیز دیگری در پی نداشته باشد. این نکات بیانگر موضع‌گیری‌های شیطانی آنها در خارج و عوامل داخلی‌شان در کشور است. البته با تعامل‌های چند جانبه‌ی دیگر:

نکته‌ی اول:‌ در حالی‌که جهان آماده‌ی دیدن دود سفید از دودکش ژنو بود، جناب فابیوس فرانسوی ناگهان در چهره‌ی مخالف وارد بازی می‌شود و مذاکرات را دچار تشنج می‌کند. البته فرانسه مزد این فداکاری برای غرب را در آفریقای مرکزی می‌گیرد و آمریکایی‌ها و سایر کشورهای غربی در مقابل لشکرکشی آنها به آفریقای مرکزی و کشتار مردم فقیر و بیچاره‌ی آنجا، نه اعتراضی می‌کنند و نه حقوق بشری را تضییع شده می‌بینند؛ البته قول همکاری هم می‌دهند.

دیدنی‌های اربعین

تمام بساطش چند پیت بیست لیتری آب، یک اجاق گاز، یک دیگ، یک طشت،‌یک آفتابه و یک صندلی بود که همه را با یک گاری دستی آورده و کنار جاده چیده بود. تمام خانواده‌اش هم با او آمده بودند. همسرش پای اجاق گاز آب گرم می‌کرد و دخترش با التماس از زائران کربلا می‌خواست تا لحظه‌ای روی صندلی بنشینند تا پدرش پای آنها را بشوید و روغن بزند.

زائر که روی صندلی می‌نشست، پسر کفش‌هایش را در می‌آورد خوب واکس می‌زد و اگر نیاز به تعمیر داشت،‌ سعی می‌کرد آنها را تا تمیز شدن پای صاحبش، تعمیر و آماده کند. پدر به‌آرامی پاها را در میان آب ولرم طشت می‌گذاشت و با عشق و شوقی خاص آنها را می‌شست.

اربعین و تکفیری‌ها

تاریخ را که ورق می‌زنی در ماجرای رفتارهای گوناگون با حرم امام حسین(ع) به نام افراد خبیثی برخورد می‌کنی که با تمام قساوت و کینه سعی کرده‌اند تا نشانی از حسین(ع) و قیامش باقی نماند. در میان این افراد، نام متوکل عباسی، در خباثت و پستی بیشتر از همه دل را آزار می‌دهد. خلیفه‌ای که به‌دلیل عقده‌های فراوان از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دست‌کم سه بار دستور داد تا بنای قبر امام را خراب، زمین آن را شخم بزنند و آب به زمین ببندند تا نشانی از قبر باقی نماند. البته هارون الرشید عباسی هم همین کار را در تبعیت از مروان اموی انجام داده بود.

فرزندان ناپاک این تکفیری‌ها به فرمان شورشی عمله‌ی انگلیس ـ‌محمد بن عبدالوهاب ـ سال 1216ق با فرماندهی عبدالعزیز سعودی به کربلا تاختند و بارگاه امام حسین(ع)‌ را تخریب و همه جا را آتش زدند. آنها در سال 1425ق هم  با نام القاعده و بمب‌های اهدایی استکبار جهانی به صف عزاداران حسینی وارد شدند و صدها نفر را به خاک و خون کشیدند. چند روز پیش هم شاهد بودیم که تکفیری دیگری در میان اتوبوس‌های ایرانی‌ها رفته و با انفجار دو دستگاه اتوبوس بیش از شصت نفر را شهید و زخمی کردند.

من هم هستم!

این روزها بعضی‌ها برای اینکه بگویند «ما هم هستیم» دست به کارهای عجیب و غریبی می‌زنند. البته این حرکت‌ها از سوی آدم‌هایی که بود و نبودشان اثری در اعتقادات مردم نمی‌گذارد، چندان قابل توجه نیست؛ لیکن این موضع‌گیری‌ها از سوی کسی که خود را عالم دین می‌داند و تعدادی هم نخ اعتقادشان را به رفتار و منش وی گره زده‌اند، تبعات خوش‌یمنی در پی نخواهد داشت.

این روزها در خروجی خبرگزاری‌ها ـ به‌صورت محدود ـ و در فضای مجازی ـ به صورت گسترده ـ شاهد بودیم که دوباره خبرهای آنچنانی از شیخ یوسف صانعی مخابره شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. روحانیی که بعد از حرکت مردمی نهم دی‌ماه 88 ـ قیامی که باعث شد شعله‌های فتنه‌ی 88 برای همیشه خاموش شود ـ مهر سکوت بر‌دهان زد و چهار سال جامعه را از گفتار تنش‌زایش نجات داد. ایشان وقتی شعاردهندگان «نه غزه نه لبنان» نام ایشان را در شعار «مجتهد واقعی منتظری، صانعی» سر دادند از اینکه نامش در کنار شیخ ساده‌لوح و علیه استوانه‌های انقلاب به زبان‌ها جاری شد، اظهار خوشحالی کرد و با حمایت از سران فتنه در گرداب فتنه‌سازان گرفتار شد. به تازگی آقای صانعی در مصاحبه با روزنامه‌ی نیورک تایمز افاضاتی فرموده‌اند که شنیدنش خالی از لطف نیست:

چه کسی باید پاسخ دهد؟

کلام نور: وَ قَالَ الصادق(ع) لَا یُلْسَعُ الْعَاقِلُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْن؛ این بیان نورانی امام صادق(ع) است که فرمود: آدم عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود. (بحارالانوار،‌ج1 ص132).

این روزها ورود چند اروپایی در قالب هیئت پارلمانی، بعضی‌ها را چنان ذوق‌زده کرد که یادشان رفت اینها همان‌هایی هستند که در فتنه‌ی 88 چیزی نمانده بود امنیت، ملیت و مقدساتمان را با نوکران داخلی‌شان به‌باد دهند. فراموش کردند که دوستان این میهمان‌های آنچنانی ـ مثل خانم اشتون و... ـ در اوکراین با بی‌شرمی تمام در صف مخالفان دولت حاضر شده و در میدان آزادی و جای دیگر علیه حاکمیت دولت اوکراین دخالت می‌کنند. آنها در ایران، پا از گلیم میهمانی فراتر گذاشته و در سفارت یونان با دو تن از عناصر تابلودار فتنه‌گران ـ ‌جعفر پناهی و نسرین ستوده ـ‌ ملاقات کرده‌اند. این اقدام چنان به‌مذاق خارج‌نشینان خوش آمده که گزارشگر خائن سازمان ملل ـ احمد شهید، نوکر منافقین و توطئه‌چین علیه کشورمان ـ‌ هم طمع کرده دوباره به ایران بیاید و گزارش‌های کذایی‌اش علیه امنیت ملی ما را دوباره تهیه کند. در خصوص دعوت، استقبال و ملاقات‌های این گروه کسی پاسخگو نیست. این خبرها را زیادی بخوانید:

ای وای دخترانم!

زن میانسال، دو سه روزی بود که چیزی نمی‌خورد و پشت پنجره‌ی اتاق ساختمان اسکان نجات یافتگان از دست سربازان بعثی در گیلان غرب، نشسته و فقط زار می‌زد. دو دستش را روی سر گذاشته و مداوم می‌گفت: وای دخترانم، وای دخترانم. زن‌های دیگری دوره‌اش کردند و با اصرار خواستند که از سرنوشت دخترانش بگوید، گفت:

نقش عُمَر در شهادت امام حسین(ع)

یک خاطره: سال 1364 در دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی تعدادی از دانشجویان ورودی سال‌های 62، 63 و 64 با همت جمعی از دانشجویان، روزهای دوشنبه در یکی از کلاس‌های خالی جلسه‌ی بحث و بررسی در باره‌ی شیعه و سنی ـ به‌ویژه حایگاه احادیث غدیر، منزلت و اخوت ـ را آغاز کردند. خبر این بحث‌ها به دانشکده‌های دیگر که رفت، تعداد حاضرین در مباحث به بیش از 40 نفر رسید. بعد از ده، دوازده جلسه آقای حبیبی که مثل من از ورودی‌های 1362 و شیعه‌ی اهل تحقیق و پژوهش کرمانشاهی بود، مدارکی را از منابع اهل سنت ارائه کرد که نقش عمر،‌ خلیفه‌ی دوم را در پدیدآمدن واقعه‌ی کربلا و ارتباط مخفی وی با یهودیان،‌ به‌ویژه یهودیان صهیونیست بنی قریظه داشته و در ایجاد انحراف جامعه‌ی اسلامی به خواست و نقشه‌ی آنها عمل کرده است. این سند و ادامه‌ی بحث‌ها به مذاق دوستان سنی مذهب خوش نیامد و جلسه را به آشوب کشیدند. با تهدید آقای حبیبی به اینکه در صورت برقراری جلسه‌ها، او را خواهند کشت، جلسه‌ها تعطیل شد. بعدها آقای حبیبی قول داد که مدارکش را تکثیر و بین بچه‌ها پخش کند که با رفتن او از دانشگاه، این اتفاق نیفتاد.

شب گذشته ـ براساس برنامه‌ی سالانه‌ای که در ماه محرم دارم و سعی می‌کنم حدود یک‌هزار صفحه یا بیشتر کتاب در باره‌ی واقعه کربلا مطالعه کنم ـ مشغول مطالعه‌ی کتاب «معالی السبطین» بودم که به روایت جالبی در این خصوص برخورد کردم. روایت این بود:

توافقنامه‌ی ژنو3 فرو ریخت!

از همان روز اول مشخص بود که غربی‌ها تمایلی به حرکت در مسیر عدالت و شناسایی حقوق مسلم ایران نداشته و به‌امضای توافقنامه براثر فشار افکار عمومی تن داده‌اند. نگاهی به اقدام‌های ناسازگار غربی‌ها با منطق و عقلانیت در چند روز پس از امضای توافق را می‌تواند گویای این امر باشد:

ـ موضع‌گیری جان کری در ژنو و اصرار بر عدم شناسایی حق غنی‌سازی ایران، نشان از این داشت که این توافقنامه یک ساعت بیشتر دوام نداشت.

ـ موضع‌گیرهای اوباما در یک روز بعد از توافق و تأکید بر عدم شناسایی حق غنی‌سازی ایران از یک سو و تهدید به روی میز بودن همه‌ی گزینه‌ها حتی گزینه‌ی نظامی.

ـ‌ کری‌خوانی‌های وزیر امور خارجه‌ی امریکا در تهدید ایران به تعطیلی فردو،  آب سنگین اراک، غنی‌سازی حتی در سطح 5% و زیاده‌گویی‌های دیگر که نشان از عصبانیت آمریکایی‌ها از امضای توافقنامه داشت.

نورعلی، یوسفی دیگر

چند روزی به امتحانات پایان سال نمانده بود. برای کمک به همکلاسی‌اش، بعدازظهرها به خانه‌ی آنها می‌رفت تا در درس ریاضی هم مشکلات او را حل کند و هم خودش پاسخ تمرین‌ها را خوب مرور کند. خواهر دوستش هم گاهی به جمع آنها می‌پیوست و با آنها درس و مشق‌هایش را مرور می‌کرد.

یکی از روزها که پدر و مادر همکلاسی‌اش به میهمانی رفته و پسر و دخترشان را به‌خاطر درس و مشق نبرده بودند، نورعلی هم به سراغ همکلاسی‌اش رفت. ساعتی از تمرین حل کردن و پرسش و پاسخ گذشته بود که دوستش گفت: «هوس بربری داغ با پنیر کرده‌ام، تا تو این تمرین‌ها حل کنی، من یک بربری بگیرم برگردم.»

این همه بی‌تدبیری چرا؟!

ضرورت کسب آگاهی: امام صادق(ع) فرموده‌اند: وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس‏؛ کسی که آگاه به مقتضیات ـ اوضاع و احوال ـ  زمانه‌اش باشد، مورد هجوم اشتباه‌ها ـ سیاهی و پلیدی‌ها ـ قرار نمی‌گیرد. (تحف العقول/ ص  359)

اوضاع زمانه: ـ بحث توافقنامه‌ی ژنو3 که مطرح شد، سران کشورهای زورگو با لبخند به میدان آمدند و سگ‌های زنجیری آنها در اروپا و غرب آسیا ـ‌به‌ویژه اسرائیل ـ برای فریب اذهان عمومی، با داد و فریاد و موضع‌گیرهای آنچنانی موضع گرفتند.

ـ توافقنامه که تصویب شد، آمریکایی‌ها به نمایندگی از زورگویان از همان روز اول قاعده‌ی بازی را به هم زدند و یک روز با اصرار بر اینکه در توافقنامه اشاره‌ای به حق غنی‌سازی ایران نشده و روز دیگر تعطیلی صنعت هسته‌ای و نظامی ما را فریاد زدند، در حالی که سگ‌های زنجیری آنها یا سکوت کرده‌اند و یا با لبخند از اجرایی شدن توافقنامه صحبت می‌کنند.

نکته: با کمی دقت در اخبار، موضع‌گیری‌ها و رویدادهای این روزها، هماهنگی بین زورگویان و سگ‌های زنجیری‌شان را در خصوص تضییع حقوق مردم ایران به‌خوبی مشاهده می‌کنیم.

الاغ ناجی

چند هفته‌ای بیشتر از هجوم نیروهای عراقی به غرب کشور نگذشته بود که با دیدن مقاومت نیروهای ایرانی زمین‌گیر شدند. چند روزی هر دو جبهه آرام شد و دیگر از صدای توپ و خمپاره خبری نبود. گاه به گاهی صدای تک‌تیر اسلحه‌های سبک بود که در فضای سرد و زمستانی منطقه توجه بچه‌ها را به جبهه‌ی مقابل جلب می‌کرد.
آرامش خط باعث شده بود که بچه‌ها با سرما کنار بیاییند و شب‌ها با آسایش بیشتری بخوابند. برای غافلگیر نشدن نیروها هر شب تعدادی از بچه‌ها در دیدگاه‌ها نگهبانی می‌دادند و خطوط مقابل را خوب می‌پاییدند. یکی از آن شب‌ها نوبت نگهبانی من و جواد بود که به دیدگاه برویم. شب از نیمه گذشته بود و هوای سرد آزارمان می‌داد. گاهی قدم می‌زدیم و گاهی گوشه‌ی سنگر کز می‌کردیم. در یکی از همان برخاستن و نشستن‌ها بود که از جبهه‌ی مقابل سیاهی را دیدم که به سمت ما می‌آید.

کارمندان خدا

                    این پست را تماشاکنندگان شبکه‌ی من و تو زیادی بخوانند

مسجد النبی(ص) حال و هوای خاصی داشت. حلقه‌ای از دوستان پیامبر(ص) گرد حضرت نشسته و بحث شیرین سبک زندگی را در کلام ایشان پی می‌گرفتند. مردى وارد شد و در حلقه‌ی دوستان نشست. صحبت پیامبر(ص) که تمام شد، گفت: یا رسول اللَّه! همسرى دارم که چون وارد ‌خانه می‌شوم، به استقبالم می‌آید و هر وقت می‌خواهم از خانه خارج شوم، بدرقه‌ام می‌کند. هر وقت مرا غصه ‏دار ببیند؛ می‌گوید: چرا غصه داری؟ اگر غم روزى می‌خورى؛ بدان که خداوند آن را به‌عهده گرفته است؛ ولی اگر غصه‌ی آخرت دارى و به چگونگی حساب و کتابت در آخرت می‌اندیشی، خداوند اندیشه و غمت را در این خصوص افزون کند.

پیغمبر(ص) خطاب به مرد گفت: به همسرت مژده‌ی بهشت بده و به او بگو که تو یکى از کارمندان ]کارگزاران[ خدای توانا در زمین هستی. خداوند در هر روز پاداش 70 شهید براى تو می نویسد.

یک خبر: کار یکی از کارمندان شیطان به خودکشی کشید!

زورگویی با چاشنی پررویی!

یک واقعه‌ی عبرت‌آموز: در روستای ما زنی بود که به سهم خانواده‌اش در حقابه‌ی زمین‌های کشاورزی قانع نبود و گاه و بی‌گاه به باغش می‌رفت و از سهم آب دیگران دزدی و درخت‌هایش را آبیاری می کرد. وقتی میرآب‌ها به سراغش می‌رفتند و به دزدی و زورگویی‌اش اعتراض می‌کردند، بند شلوارش را می‌گشود و در مقابله میرآب بیچاره برهنه می‌شد و داد و فریاد راه می‌انداخت. میرآبها هم از ترس آبرویشان آب را رها و پا به فرار می‌گذاشتند.

آب به آسیاب دشمن نریزید، لطفاً!

در خبرها خواندیم که آقای دکتر ظریف در آستانه‌ی روز دانشجو به جمع دانشجویان دانشگاه تهران رفته و خطاب به‌آنها گفته‌اند: «غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. آیا شما فکر کرده‌اید که آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما می‌ترسد؟‌ آیا واقعاً به خاطر سیستم نظامی ماست که آمریکا جلو نمی‌آید؟» به‌عنوان کسی که چندین سال است پیشرفت‌ها و تغییرات صنایع نظامی کشورمان را رصد می‌کند، به جناب آقای ظریف عرض می‌کنم:

حدیث غدیر و صحیح بخاری

چند روز قبل یکی از دوستان ـ خانم عسل ـ‌ سؤالی، البته اشکالی را ـ آن هم غیردوستانه ـ طرح و خواستار پاسخ آن شده بودند. ضمن پوزش از تأخیر چند روزه به اصل اشکال و پاسخ آن می‌پردازیم:

طرح اشکال: به‌نظر من حدیث غدیر که شیعه در باره‌ی آن تبلیغ می‌کند، مبنای درستی ندارد، اگر داشت در کتاب‌های صحیح بخاری و مسلم ـ از معتبرترین کتاب‌های اهل سنت ـ به آن اشاره می‌شد، عدم ثبت آن در این دو کتاب مرجع، نشان از عدم اعتبار این حدیث دارد.

پاسخ: عسل خانم!‌خوب است بدانید که این اشکال شما را جناب فخررازی ـ‌مفسر کبیر اهل سنت ـ خیلی سال‌ها پیش طرح و با آسمان و ریسمان بافتن زیاد، با ارائه‌ی ده دلیل آبکی، سعی کرده صحت این حدیث شریف را مورد سؤال و انکار قرار دهد. برای روشن شدن موضوع به این چند نکته توجه کنید: