جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۲۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

کمی انصاف، لطفاً

در چند روز گذشته شاهد گزارش 100روزه‌ی جناب آقای رئیس جمهور محترم از فعالیت‌های دولت فخیمه و بازتاب‌های گوناگون آن در رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها بودیم. از چندین مطلب قابل توجه و بررسی تصمیم گرفتم با توجه به حضور بیش از سه دهه‌ در عرصه‌های فرهنگی و بیش از دو دهه ارتباط مستقیم با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به‌ویژه در خصوص تولید و پخش کتاب مطلبی را یادآوری کنم.

د.د.ت.

سال 1347 وزارت بهداشت حکومت پهلوی با همکاری آمریکایی‌ها به روستاها آمدند تا مردم را از مزاحمت و آزار کنه‌های گاوی و موش‌های موذی نجات دهند. گروه‌های سم‌پاش با بشکه‌هایی که از سم‌های کشنده‌ی د.د.ت. آمریکایی پر بود، وارد خانه‌های مردم شدند. اتاق‌ها، انبارها، طویله‌ها، زاغه‌ها و... خوب سمپاشی کردند. به هفته نکشید که ریشه‌ی هر چه کنه و موش بود، از روستا کنده شد. مردم خوشحال از اقدام دولت دعا گوی شاه و عواملش شدند.

چند ماه بعد کم‌کم آثار سم‌ها در جاهای دیگر خودش را نشان داد. هرچه کندوی زنبور عسل بود، همه از بین رفت. روستائیان کودهای آلوده به سم را از طویله‌ها به مزارع بردند و به‌دنبال آن آفت‌های جدید به جان مزارع افتاد و پرندگان و خزندگان مفید را نابود کرد. آن وقت بود که معلوم شد طرح سمپاشی آمریکایی‌ها برای نابودی دامداری و کشاورزی روستا بود نه نجات روستائیان از شر کنه و موش.

چرا نماز عربی؟!

بعد از نماز صبح در مسجد پادگان، چند تن از دانشجویان کارشناس وظیفه که تازه به پادگان آمده بودند، دور هم جمع شده و با حرارت باهم بحث می‌کردند. یکی سؤالی را پرسیده بود و دیگران هم اظهار نظر می‌کردند. سؤال این بود.

سؤال: چرا باید نماز را به عربی بخوانیم؟ نماز ارتباط با خداست و ما باید بتوانیم به زبان مادری با خدا صحبت کنیم.

در جمع آنها ایستادم و خوب به اظهار نظرها گوش دادم. نوبت به من که رسید، گفتم:

ـ‌ آقایان دانشجو! ما هر کدام از یکی از شهرهای کشورمان اینجا آمده‌ایم. با زبان و فرهنگ متفاوت. جالبه بدانیم که گاهی هم اختلاف در گویش ما چنان است که حرف‌های دیگری را متوجه نمی‌شویم. قبول دارید؟

ما هم این‌گونه باشیم

با ورود صلیب سرخی‌ها به ارودگاه، به دستور سرهنگ عراقی، اسرا را مرتب و منظم در محوطه جمع کرده بودند. نمایندگان صلیب سرخ بعضی از اسرا را انتخاب و سؤال‌هایی از آنها در خصوص رفتار عراقی و رعایت مقررات ژنو و... می‌پرسیدند. یکی از آنها مقابل آقای ابوترابی ایستاد و از اوضاع ارودگاه پرسید. سید برای اینکه دروغ نگوید، حرف را عوض کرد و چیزهای دیگر در پاسخ گفت. نماینده صلیب سرخ از شکنجه در اردوگاه پرسید و چند سؤال دیگر؛ اما سید از پاسخ آنها طرفه رفت و حرف‌هایی را زد که ارتباطی به پاسخ سؤال‌ها نداشت.

سگ‌های زرد!

این روزها در رسانه‌های مختلف خبری دیدیم و شنیدیم که دو نفر از اعضای گروه سگ‌های زرد که در ایالات متحده در یک دعوای نامشخص به هلاکت رسیده بودند، با صرف یک میلیارد ریال از کیسه‌ی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ‌ بخوانید بیت‌المال بی‌زبان ـ با تأیید معاون فرهنگی وزارتخانه از ینگه دنیا به تهران منتقل و در بهشت زهرا(س)، قطعه‌ی هنرمندان به خاک سپرده‌ شده‌اند. 

از سوی دیگر، هنوز دو سال بیشتر از خبر فوت امیر سرتیپ محمود رستمی، در یکی از بیمارستان‌های ایالات‌ امریکا نمی‌گذرد که شنیدیم به‌دلیل عدم توانایی مالی خانواده و کم‌توجهی مسئولان مربوط، پیکرش در ینگه ماند و غریبانه به خاک سپرده شد.

بهتر از این نمی‌شد!


این روزها کم‌تر خبرگزاری، روزنامه و مجله را در فضای حقیقی یا مجازی، در خارج یا داخل کشور می‌بینی که بخشی از مطالبش را به توافق ژنو 3 یا بهتر بگوییم بین زورگویان جهان با جمهوری اسلامی مظلوم در  به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران اختصاص نداده باشد. هرکسی حرف خودش را می‌زند:

غربی‌ها و دوستان‌شان در داخل می‌گویند: ما به ایران اعتماد نداریم و با عمل به این توافقنامه، ایرانی‌ها باید اعتماد ما را جلب کنند.

مسئولان ایرانی می‌گویند: ایرانی‌ها به غربی‌ها اعتماد ندارند و باید آنها [با عمل به این توافقنامه ] اعتماد ایرانی‌ها را جلب کنند.

ریشه‌های بسیج


ورودیه: شجره‌ی طیبه‌ی بسیج از عطایا و الطاف خاص الهی به انقلاب اسلامی بود که با ابتکار شهید علی صیاد شیرازی و تعدادی از دوستداران انقلاب، نصیب ایران اسلامی شد و بعد‌ها با رهنمودهای داهیانه‌ی امام خمینی(ره) به رشد و بالندگی رسید. آنچه مرا وادار به نوشتن این مختصر کرد، نگاهی به چگونگی تشکیل و سازمان‌دهی این سازمان و توسعه و پایداریش است، در کنار یادآوری از آنانی که هوشمندانه این سازمان را بنیاد نهادند. دیگر اینکه در  سال‌های گذشته، هیچ‌گاه مسئولان و متصدیان این سازمان، رسانه‌ها و حتی ارتشیان محجوب مؤثر در تشکیل نهاد بسیج، در این خصوص مطلبی را بیان نکرده‌اند تا مردم فهیم ایران و همچنین بسیجیان عزیز نسبت به چگونگی تشکیل و سازمان‌دهی این نهاد الهی آگاهی داشته و با بنیانگذاران اصلی آن آشنا شوند. به این دلیل بود که به‌عنوان یک کهنه بسیجی، کسی که قریب به یک دهه از بهترین دوران زندگی‌اش _ از سال 1360 تا 1369 از 22تا 32 سالگی ـ را ـ در فراز و فرودهای جنگ تحمیلی ـ در عین خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان فرمانده گروه مقاومت یکی از پایگاه‌های بسیج و کسی که به جرم بسیجی بودن از دو توطئه‌ی ترور منافقین جان سالم بدر برده، مطالبی را در بزرگداشت این عزیزان بنویسم:

ازدواج با مادر و خواهر حلاله!

ورودیه: این روزها چشممان به فتواهای عجیب و غریب مفتی‌های وهابی ـ سلفی وقتی افتاد، با خودمان گفتیم که هر فتوایی باید مستند به آیه‌ای از قرآن و یا حدیثی از سنت صادر شده باشد، پس این فتواها هم باید مبنا و مسندی داشته باشند. دنبال سند فتواهایی که مفتی‌ها در پاسخ مجاهدین سلفی ـ بخوانید تروریست‌های در حال جنگ در سوریه ـ‌ مثل بلا مانع بودن ازدواج با مادر،‌خواهر و حتی مجاز بودن زنان دارای همسر برای تأمین نیاز جنسی جمعی از تروریست‌ها  بودم که آن را در کتاب شخصیت و قیام امام حسین(ع) یافتم. شما هم بخوانید و بدانید خوب است.

سند صدور فتواها: پرده‌ی اول: بعد از واقعه‌ی کربلا، مردم مدینه عبدالله بن حنظله را با عده‌ای به نمایندگی از سوی اهل مدینه به شام فرستادند تا اوضاع حکومت اموی را از نزدیک ببینند و نتیجه را به آنها گزارش کنند. عبدالله و افراد همراهش رفتند و وقتی برگشتند، خطاب به مردم گفتند: «ای اهل مدینه، از خدای یگانه که شریکی ندارد، بترسید! به خدا سوگند ما بر یزید خروج نکردیم، مگر آنکه ترسیدیم به سبب اعمال او از آسمان بر ما سنگ ببارد. یزید چنان مردی است که با مادر و دختر و خواهر هم‌بستر می‌شود و باده نوشی می کند و نماز گزاردن را رها کرده است. (منبع: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 49؛ ابن جوزی، المتنظم، ج 6، ص 19)

سکینه(س) و ازدواج با مصعب بن زبیر

یک پرسش: وقتی مجموعه‌ی «مختارنامه» به‌پایان رسید و نقش مصعب بن زبیر را در قتل مختارثقفی مردم مشاهده کردند، این سؤال در اذهان به‌وجود آمد که چگونه سکینه‌(س) دختر امام حسین(ع) حاضر شده همسری مصعب، قاتل انتقام‌گیرنده از قاتلان پدرش را بپذیرد. این روزها با بازپخش این مجموعه و حال و هوای ماه محرم، دوباره مردم سؤال‌شان را تکرار می‌کنند و به‌دنبال جواب هستند. در این خصوص با استفاده از منابع تاریخی تلاش می‌کینم پاسخی مختصر حضور شما پرسشگران تقدیم کنیم.

معرفی کوتاه: منابع تاریخی، حضرت سکینه(س) را به‌عنوان یکی از دو یا چهار دختر امام حسین(ع) نام برده‌اند. ـ بعضی امام حسین(ع)‌ دارای شش و بعضی یازده فرزند نوشته‌اند ـ نام مادرش رباب دختر امروالقیس مادر حضرت علی‌اصغر بوده است. تاریخ تولدش مشخص نیست، لیکن وفات وی را در پنجم ربیع‌الاول 117هجری با هفتاد و پنچ سال سن در مدینه نوشته‌اند. بر این اساس ایشان در کربلا دختری نوزده ساله بودند. از این بانو روایاتی چون مکالمه با امام حسین(ع) در روز عاشورا، شرح خوابی در دربار یزید، شرح ملاقات پیرمرد شامی با امام سجاد(ع)، معرفی چهره‌ی پلید یزید و بنی امیه و احتجاجی با دختر عثمان نقل شده است.