جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وهابیت - نقد» ثبت شده است

وهابی و اشکال بر قرآن

اظهار نظرهای شیطان پسند: از سال‌ها پیش که پای مستشرقین به بلاد اسلامی باز شد، متون ومنابع دینی مسلمانان را برای تحقیق بردند، به‌دنبال آن اظهار نظرهای گاهی شیطانی و گاهی دور از واقعیت در کنار گفته‌ها و نوشته‌ها در عرصه‌های مختلف بیان و طرح شد. یکی کتاب «محمد، پیامبری که باید از نو شناخت» را نوشت و بعد از کلی تحسین و تقدیر از رسول مهربانی‌ها، با یک نظر شیطان‌پسند، با مستمسک قرار دادن یکی از آیات قرآن کریم، سعی کرد رسول خدا(ص) را فردی دنبال هوی و هوس معرفی کند. و...
در سال‌های اخیر هم شاهد بودیم که جناب حاج فرج دباغ ـ همان عبدالکریم سروش بت سبزها ـ در هتل‌های گرم و نرم ینگه‌دنیایی‌ها که خوشی به زیر دلش زده، افاضاتی را در جهت منافع و خواست غربی‌ها،‌ یعنی در ادامه‌ی حرکت مستشرقین پیرو شیطان فرمودند مثل: آیات قرآنی منبع وحیانی ندارد و ادراک شخصی پیامبر(ص) بوده و... که همه و همه نشان از حرکت مذبوحانه‌ی دشمنان از به‌چالش کشاندن عقاید ناب قرآنی مسلمانان دارد.

ازدواج با مادر و خواهر حلاله!

ورودیه: این روزها چشممان به فتواهای عجیب و غریب مفتی‌های وهابی ـ سلفی وقتی افتاد، با خودمان گفتیم که هر فتوایی باید مستند به آیه‌ای از قرآن و یا حدیثی از سنت صادر شده باشد، پس این فتواها هم باید مبنا و مسندی داشته باشند. دنبال سند فتواهایی که مفتی‌ها در پاسخ مجاهدین سلفی ـ بخوانید تروریست‌های در حال جنگ در سوریه ـ‌ مثل بلا مانع بودن ازدواج با مادر،‌خواهر و حتی مجاز بودن زنان دارای همسر برای تأمین نیاز جنسی جمعی از تروریست‌ها  بودم که آن را در کتاب شخصیت و قیام امام حسین(ع) یافتم. شما هم بخوانید و بدانید خوب است.

سند صدور فتواها: پرده‌ی اول: بعد از واقعه‌ی کربلا، مردم مدینه عبدالله بن حنظله را با عده‌ای به نمایندگی از سوی اهل مدینه به شام فرستادند تا اوضاع حکومت اموی را از نزدیک ببینند و نتیجه را به آنها گزارش کنند. عبدالله و افراد همراهش رفتند و وقتی برگشتند، خطاب به مردم گفتند: «ای اهل مدینه، از خدای یگانه که شریکی ندارد، بترسید! به خدا سوگند ما بر یزید خروج نکردیم، مگر آنکه ترسیدیم به سبب اعمال او از آسمان بر ما سنگ ببارد. یزید چنان مردی است که با مادر و دختر و خواهر هم‌بستر می‌شود و باده نوشی می کند و نماز گزاردن را رها کرده است. (منبع: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 49؛ ابن جوزی، المتنظم، ج 6، ص 19)