جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

جالبه

مطالب مذهبی, اجتماعی و فرهنگی

آخرین نظرات

سیاستِ نجاستی

جلسه‌ی استیضاح وزیر علوم و فناوری را که از رادیو گوش می‌کردم، بی‌اختیار یاد این کلام ارزشمند آیت‌الله مدرس افتادم که در پاسخ آن شخص که از نحوه‌ی سیاست بعضی دولتمردان پرسید، افتادم که فرموده بود:

«سیاست برخی نجاست است.» اندیشیدم که چگونه می‌شود، شخصی برای حفظ منافع خود یا گروهش سیاست نجاستی را در پی بگیرد و منافع ملی یک ملتی را که برای میلیون‌ها غیرایرانی هم مهم است، را مورد چالش قرار دهد. حرف‌هایی را که مواففین و مخالفین استیضاح و جناب وزیر در دفاع از خود زدند و موضع‌گیری‌های بعدی در انتخاب جانشین وی و... گوشه‌هایی از یک سیاست نجاستی را به‌ذهن متبادر می‌کرد که به‌گوشه‌هایی از آن اشاره می‌کنم:

حق با شماست، ولی...

این روزها خطابه‌ی جناب روحانی در جمع سفرا و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران بخش مهمی از تحلیل‌های سیاسی را در فضای مجازی و رسانه‌ها به خود اختصاص داده است. در این خصوص خواندن ای یادداشت روز نیز خالی از لطف نخواهد بود.

حق باشماست ولی اشتباه می‌کنید.

«اینکه با فرافکنی مشکلات را به دیگران نسبت دهیم و به دیگران لجن‌پراکنی کنیم که کاری ندارد. ادبیات رئیس جمهور باید همراه با اخلاق و ادب باشد و نباید بی‌دلیل به دیگران تهمت بزنیم... وقتی افرادی که مسئولیت‌های سنگین دارند اخلاق را زیر پا می‌گذارند، آنوقت اعتماد عمومی از بین می‌رود... ما باید آستانه تحمل خود را افزایش داده و از نقد و انتقاد نهراسیم و...»

همزادی جهالت، خیانت و حقارت

سراسر تاریخ انبیا و به‌ویژه اسلام و تشیّع نشانگر این واقعیت است که هرگاه یک حرکت الهی و دینی برای نجات بشریت در جهان رخ نموده، به‌دنبال آن مثلث شوم جهالت، خیانت و حقارت برای شکستن این حرکت قد علم کرده است. پیدایش آدم‌هایی همچون ابوجهل و ابولهب (نماد کفر و جهالت)، ذوالخویصره (پدر معنوی و بنیانگذار سلفی‌ها و وهابیون که خود را از پیامبر پیامبرتر می‌دانستند) و طلحه و زبیر و عایشه، مصداق‌هایی هستند که باوجود آگاهی و اقرار به حقانیت رسالت نبی‌اعظم(ص) و امیرالمؤمنین، علی(ع) برای رسیدن به مطاع دنیوی و حکومت ظاهری دنیا دست به کارهای پلیدی زدند که جز نفرت و نکبت چیزی از آنها به‌جای نماند. عناصر پلیدی که در قالب سپاه کفر در کنار چاه‌های بدر، اهل سقیفه در مدینه، اهل جمل در بصره و نهروانیان را علیه حکومت حق سازماندهی و آراستند.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام امت، خمینی کبیر(ره)، این گروه به‌دنبال تکرار تاریخ در کردستان، خوزستان، آذربایجان و... دوباره به‌صحنه آمدند تا صدوا عن سبیل‌الله شوند، لیکن با یاری خدا نشد. با تثبیت حکومت اینها بیکار نشستند و بارها و بارها حکومت اسلامی را به چالش کشیدند. در تیر ماه 1378، ده سال بعد در فتنه‌ی 1388 و... در این خصوص لازم است گفته‌های آقای محمدعلی ابطحی، معاون خاتمی (رئیس جمهور اسبق) در دولت اصلاحات را به‌دقت خواند: خاتمی و هاشمی و مجمع روحانیون به خاطر منافع خودشان از موسوی پس از انتخابات حمایت کردند.

آثار لقمه‌ی حرام

آنچه از آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) درک می‌شود، این است که خداوند، روح انسان را آفرید و جسمش را مرکبی برای او قرار داد تا خود را با وصل به مراحل تکامل به مقصد که همان رضوان الهی است، برساند. این مرکب (تن آدمی ) وابسته به‌عالم ماده است، ولی راکب (روح) وابسته به روح اعظم ـ «نفخت فیه من  روحی»(1) ـ و حضرت حق عز و جل است و به‌دنبال اهدافی والا و برتر. هر چه مرکب (جسم) در همراهی روح تعلل کند و موانع حرکت آن به‌سوی مقصد زیادتر شود، در رسیدن به هدف کندتر و کم‌توان‌تر خواهد بود. گناهان و معاصی به‌ویژه در حوزه‌ی جسم، از مهم‌ترین موانع تکامل روح هستند در رسیدن به مقصد. چنانچه امیر کلام، علی(ع) در دعای کمیل می‌فرماید: «و قعدت بی اغلالی» گناهان و معاصی، زمین‌گیرم کرده‌اند. در بین معاصی و گناهان، لقمه‌ی حرام فراهم آمده از مال‌های مشکوک و حرام، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است که به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم:

1ـ بعضی از گناهان بین بنده و حضرت حق است و تضییع «حق الله» را به‌دنبال دارد، لیکن لقمه‌ی حرام، علاوه بر «حق الله»، وزر و وبال «حق الناس» را هم در پی دارد.

خاطرات خاطر آزار

این روزها بازخوانی بخشی از خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی در رسانه‌ها ـ به‌ویژه در فضای مجازی ـ دستمایه‌ی کارخبری گروهی و اعتراض و نقدهای آن‌چنانی گروهی دیگر قرار گرفته است.

پس از انتقاد تند و تیز بعضی از دوستان آقای هاشمی رفسنجانی در نقد فیلم «من روحانی هستم» که به خاطرات وی درباره‌ی ماجرای مک‌فارلین پرداخته بود، جناب «رضا- س» هم ضمن یادداشتی در پایگاه خبری انتخاب، از اینکه رسانه‌ها و صدا و سیما به بازخوانی‌های خاطرات هاشمی پرداخته‌اند، تاخت و این کار را عقده‌گشایی توصیف کرد. وی نوشت: به راستی ساختن برنامه از خاطرات سال 1370 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که بدون ظاهر‌سازی و پنهانکاری بیان شده است، آن هم در سال 1393 چه توجیه سیاسی، جز عقده‌گشایی دارد؟!

انقلاب اسلامی و ظهور

روایت اول: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ رَوَتْهُ الثِّقَاتُ وَ الْأَثْبَاتُ أَخْرَجَهُ الْحَافِظُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مَاجَةَ الْقَزْوِینِیُّ فِی سُنَنِه؛ مردمی از مشرق بر می‌خیزند و حکومت را برای مهدی(عج) آماده می‌کنند‏.... (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏51، ص: 87)

توجه: این حدیث و احادیث مانند آن که با واژه‌هایی از قبیل «من المشرق»، «اهل القم»، «سید الخراسانی»، «سید یمانی»، «دجال» و... در منابع روایی قابل بازیابی هستند، وقوع انقلاب اسلامی را قطعی و آن را مقدمه‌ی ظهور امام مهدی(عج) می‌دانند.

روایت دوم: حجت‌الاسلام میراحمدرضا حاجتی به نقل از یکی از ائمه‌ی محترم جماعات شهر سلماس: در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی در میدان شهدای قم علامه‌ی طباطبایی را دیدم که در حال رفتن به خانه‌ی امام خمینی(ره) بودند. خودم را به ایشان رساندم و پرسیدم: این انقلاب را چطور می‌بینید؟ لحظه‌ای تأمل کردند و سرمبارکشان را بالا آورده و فرمودند: «این انقلاب متصل می‌شود به ظهور آقا امام زمان». (منبع: رجانیوز، خبر 79607)

شیاطین رها شده!

آنچه متون تاریخی نشان می‌دهند، این است که از زمان حضرت ابراهیم(ع) آیین میترائیسم اولین و کهن‌ترین آیین مشرکانه‌ی دنیاست که نمادهای شیطان‌پرستی را ترویج می‌دهد، یعنی می‌توانیم بگوییم که میترائیسم اولین آیین شیطان‌پرستی جهان است که در مقابل دین توحیدی حضرت ابراهیم(ع) فعالیت خود را شروع کرده است. (کتاب ملک سلیمان ملک مهدی(عج)، ص 147)

براساس شواهد و قرائن موجود اولین گروه‌های شیطان‌پرستی در فرانسه، انگلیس و اسکاتلند شکل گرفت و با گسترش انقلاب کبیر فرانسه اوج گرفت و در سطح جهان ریشه‌ دواند.

بهائیت، وهابیت و سلفی‌گری در غرب آسیا به تدبیر و توطئه‌ی انگلیسی‌های مکار به تبع از آیین میترائیسم تشکیل و برای مبارزه با دین توحیدی اسلام به‌مبارزه برخاستند.

دجال ستیزی!

در خبرها خواندم که مسئولان فرهنگی استان کرمان با ارائه‌ی طرحی به‌نام «دجال ستیزی» تصمیم دارند به روش ارشاد و توسعه با پدیده‌ی شوم ماهواره مبارزه کنند. هرچند امیدوارم این طرح معروف و زیبا در سطح سایر استان‌ها نیز اجرا شود.

باید اذعان کنیم که امروزه شیطان با تمام توانش به مبارزه‌ی جدی با حق‌طلبی و راه توحید برخاسته است. در این میان این دشمن هدایت و نجابت با شاخ‌هایش ـ دیش‌های ماهواره ـ در بام‌ها، دیوارها و پنجره‌های شهر‌هایمان برای اعتقادات ما و خانواده‌هایمان شاخ و شانه می‌کشد و ما غافل از مکر وی حریم مقدس خانه‌هایمان را به روی دوستان شیطان گشوده و چینش سفره‌ی عقاید خود و فرزندانمان را به دست آنها سپرده‌ایم. در این میدان معتقد و بی‌اعتقاد،‌ مذهبی و لامذهب گوی سبقت را از هم برده و کارشان در پذیریش توطئه‌های دجالی به چشم هم چشمی و... کشیده است.

دلواپسی‌های پدر (برای روز پدر)

هاشم مرقال که بر زمین افتاد، در لشکر امیرمؤمنان(ع) غوغا شد. هاشم از فرماندهان شجاع لشکر امام در نبرد صفین بود و شهادت او می‌توانست روحیه لشکریان را تضعیف کند. اما پسر این فرمانده شجاع بی‌درنگ از جا برخاست و سخنانی گفت سخت نافذ. بی‌تردید بهتر از این نمی‌شد از پدر تجلیل کرد. «اگر هرگز ثواب و عقاب و بهشت و جهنمی نبود، همانا جهاد در کنار علی برتر از جنگ در کنار معاویه پسر جگرخوار بود». یعنی که «بابی انت و امی یا امیرالمؤمنین». پدر و مادرم به فدای تو ای پدر خوب همه امت! اما تنها او نبود که به فضیلت و شرافت علی‌بن ابیطالب شهادت می‌داد.

مردم، بسیار از خلیفه دوم شنیده بودند «عجزت النساء انَ یلدن مثل علی بن ابی‌طالب. زنان ناتوانند که مانند علی را به دنیا آورند»، «خدایا مرا در برابر مشکلی قرار نده که پسر ابوطالب نباشد» و «لولا علی لهلک عمر»؛ همچنان که از خلیفه سوم شنیده بودند «لولا علی لهلک عثمان». تاریخ در سینه خویش گفت‌وگوی دو تن از سران جریان بنی «سهم» را ثبت کرده، آنجا که عمروعاص به معاویه گفت: «عرب هرگز تو را همسان و هم‌سنگ علی نمی‌داند. علی به رموز نبرد آشناست و در قریش نظیری برای او نیست. او به حق، صاحب حکومتی است که در دست دارد مگر اینکه بر او ستم کنی و حق را از او سلب کنی... به خدا سوگند تو و علی هرگز در شرف و فضیلت یکسان نیستید. برای نبرد با چنین فرد با فضیلتی چه بهایی می‌پردازی تا با تو همگام شوم؟ من امارت مصر را می‌خواهم»! و هم او بود که در صفین به یاران امیرمؤمنان اشاره کرد و گفت «این گروه با هدفی آسمانی به میدان آمده‌اند و باکی از مرگ (شهادت) ندارند». پس چاره چه بود؟ اختلاف افکندن و فشل کردن این سپاه قدرتمند.

بی‌وفایی تا کی؟!

بعد از مدتی توفیق حاصل شده امشب مسافر آستان مقدس رضوی شویم و فردا شب، شب آرزوها ـ لیلة الرغائب ـ‌ در جوار امام رئوف دعاگوی شما دوستان خوب باشیم. امروز صبح هم برای اینکه فرصت دیدار از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را از دست ندهم، با وجود اینکه می‌دانستم روز اول شاهد بعضی نابسامانی باشم، راهی نمایشگاه شدم. حدثم درست بود. بعضی از غرفه‌ها، به‌ویژه در بخش نشر الکترونیک هنوز آماده نشده بود و اطلاع‌رسانی هم با اشکالات فراوان مواجه بود. بیشتر نشانی‌های اطلاع‌رسان‌ها ‌متأسفانه سرکاری بود.

در شبستان اصلی مشغول بازدید بودم که چشمم به غرفه‌ی «بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس» افتاد که با بَنِر بزرگی تبلیغ شده بود. از آنجایی که علاقه‌ی فراوانی به کتاب‌های دفاع مقدس دارم،‌ وارد غرفه شدم. در بخش شهدا، تمام آثار مربوط به شهدای عزیز سپاه پاسداران و خاطرات و سرگذشتنامه‌ها هم از آنِ‌ آنها و بعضی از نیروهای مردمی بود. هرچه گشتم نشانی از حضور قهرمانان ارتش جمهوری اسلامی ایران در غرفه‌ی که مدعی حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس است، نیافتم. با گله‌مندی به‌مسئول غرفه که مشغول حساب و کتاب بود،‌ گفتم: «برادر! فکر می‌کنم ارتش هم در این دفاع مقدس حضور داشت. به‌گمانم شما و دوستان‌تان به‌جد تصمیم گرفته‌اید نام و نشان ارتش را از پرونده‌ی دفاع مقدس پاک کنید!» با تعجب گفت:‌«حاج آقا!‌چرا چنین استنباطی کردید؟!»

امان از این تدبیرهای زنانه!

این روزها خیر میهمانی همسر آقای روحانی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در روز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) در کاخ سعدآباد بخشی از اخبار مهم رسانه‌های مکتوب و دنیای مجازی را اشغال کرده است. این میهمانی با عنوان «حضور مانکن‌های بدحجاب به همراه اجرای رقص ایرانی در کاخ سعد‌آباد» در رسانه‌ها و مجامع عمومی منعکس و هرکسی ـ اعم از موافق و مخالف ـ چیزی درباره‌ی آن نوشت. به چند نمونه از این بازتاب‌ها و نتیجه‌ی آن می‌پردازیم:

* این میهمانی با تدبیر همسر ریاست محترم جمهور به‌مناسبت روز زن و هم‌زمان با ولادت حضرت زهرا(س) برگزار و با دستیاری جاری ایشان ـ همسر جناب حسین فریدون، برادر و دستیار ویژه‌ی رئیس جمهور ـ و با حضور همسران کابینه‌ی دولت تدبیر و امید در کاخ سعد‌آباد اداره و برگزار شده است.

امان از این همه خباثت!

لطفاً به این افاضات وزیر جنگ صهیونیست‌ها خوب توجه کنید!

موشه یعلون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در تازه‌ترین اظهاراتش عمق خباثت و شخصیت جنایتکارانه‌ی مسئولان رژیم صهیونیستی را به نمایش گذاشت. و گفت: "اینکه دشمنت را با دستان خود بکشی، نه لذت بخش است و نه کاری است خارق العاده سیاسی. لذت بخش آن است که کاری کنی دشمنت با دست خودش خود را از بین ببرد یا اینکه برادرش او را بکشد. این است سیاست امروز ما".

در روایتی دیدم از قول رسول خدا(ص) نقل شده بود که فرمودند: هیچ قومی به‌اندازه‌ی یهود مرا آزار و اذیت نکرد.

خودکشی کنید، زودتر!

به‌یاد داریم؛ بعد از انتخابات سال ۸۸ بود که دو تن از نامزدهای شکست خورده‌ی ریاست جمهوری همنوا با دشمنان تابلودار نظام و ضدانقلاب خارج‌نشین ادعای «تقلب» در انتخابات را مطرح و با اردوکشی خیابانی، هشت ماه هزینه‌های بسیاری را بر کشور تحمیل کردند؛ فتنه‌ای که برخی از خواص نیز در گرداب آن لغزیدند و همه‌چیزشان را به‌باد دادند.

زیر سؤال بردن صحت انتخابات در حالی از سوی برخی مطرح می‌شد که بسیاری از آنها با همین سامانه‌ی انتخاباتی به‌قدرت دست یافته بودند، د رکنار حرکت‌های شرم‌آور فتنه‌گران در روز قدس و شعار «نه غزه، نه لبنان...» به آتش کشیدن خیمه‌ِ اباعبدالله در روز عاشورا، پاره کردن تمثال امام راحل تنها بخشی از این اقدام‌هاست که به‌رغم تلاش‌های اخیر برخی سیاسیون، به‌راحتی از افکار عمومی پاک نخواهد شد.

همه را بردند...

اگر اهل خبر باشید و مشتاق آگاهی از وقایع اطرافتان، بدون شک خبر اسارات و آزادی پنج مرزبان به اسارت گرفته شده را در کنار خبرهای هدفمندی یارانه‌ها و مذاکرات هسته‌ای و... پی‌گیری کرده‌اید. درخصوص آزادی چهار تن از پنج مرزبان به اسارت رفته، از مسئولان کشوری تا نظامی و حتی هنرمندان و مردم عادی حرف‌های گوناگونی گفته و موضع خاصی گرفته‌‌اند. فارق از هرگونه موضع‌گیری احساسی، چند مورد را در این خصوص باهم مرور می‌کنیم:

1)  ضرورت اقدام برای آزادی: آنچه مسلم است، این افراد ایرانی‌اند، حکومت و مردم در قبال آنها مسئول بوده و برای آزادی آنها از اقدام‌های سیاسی گرفته تا دعا و... باید انجام می‌داد که به خوبی هم انجام شد.

بر خود ببالیم!

این مطلب را زیادی بخوانید و به دوستانتان نیز ارسال کنید!

پرسش و پاسخ جالب با رئیس الازهر درباره اختلافات شیعه و سنی

این مطلب بخشی از جلسه‌ی پرسش و پاسخ رئیس الازهر، جناب

  دکتر احمد الطیب، با شبکه‌ی نیل کشور مصر است.                                   

خبرنگار: به‌نظر شما، آیا عقاید شیعه مشکل ندارد؟

شیخ طیب: نه! چه مشکلی دارند؟! پنجاه سال پیش شیخ شلتوت‌ ـ رئیس وقت الازهر ـ فتوا داده است که شیعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب دیگر است.

  خبرنگار: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند، چه باید بکنیم؟
شیخ طیب: خوب بشوند، مگر کسی از مذهب حنفی به مالکی برود، ما اشکالی به او می گیریم؟ خوب اینها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفته‌اند.

  خبرنگار: شیعیان با ما درحال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج می کنند.
  شیخ طیب: چه اشکالی دارد، بین مذاهب ازدواج آزاد است.